وبلاگ :
شايد سخن حق
يادداشت :
فحش مناسب كودكان
نظرات :
4
خصوصي ،
8
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
يه بنده خدايي که ان شاءالله طل
درود.
مطلب خوبي بود،مثل بقيه مطالبتون(البته اون مواردي که بنده مطالعه کرده ام، در مدت چند ماهي که با وبلاگتون آشنا شدم).
لطفا در مورد سبک زندگي و تربيت کودکان و نوجوانان مطالب بيشتري بگذاريد.
اين سبک نوشتنتون(خطهاي کوتاه و ستوني نوشتن)،فکر کنم به خاطر تاثير برنامه نويسي(نرم افزار)باشه،چون اونجا هم معمولا خطوط کوتاه و متن ها ستوني هستند،يا شايد هم به خاطر کم حوصله بودن آدم هاي امروزي!به هر حال سبک خوبيه.
راستي!
اگر کانال تلگرامي هم راه بندازيد،فکر کنم بد نباشه،با اينکه خودم بيشتر خواننده صفحات وب هستم!
از اينکه وقت ميگذاريد و پيام ها رو ميخونيد(حتي تبليغاتي ها)و همچنين جواب ميديد(حتي اون تبليغاتي ها رو)ازتون ممنونم.
بي کران باشيد.
بدرود.
پاسخ
درود بر شرفت و بر شرف ِ درودت. سلام برادرم. تحليلتان شوكهام كرد. جدي عرض ميكنم. مدتها بود در ايميلها سطر به سطر مينوشتم و در وبلاگ نيز. اما هر كه ميپرسيد، واقعاً نميدانستم چرا. حتي اوايل بعضي گمان كردند قصد دارم شعر سپيد بگويم و طعنه ميزدند كه اشعارت شعر نيستند! تدريجاً شروع كردم براي اين سبك نوشتنم توجيهاتي بتراشم؛ اينكه خواندنش راحتتر است، اينكه حس و حال و لحن نويسنده را بهتر به مخاطب منتقل ميسازد، حتي اينكه نوشتن متوالي در يك سطر را نقد كردم و گفتم چون در كاغذ قصد صرفهجويي داشتيم پيوسته مينوشتيم، حالا كه كش آمدن صفحه مرورگر سبب قطع بيشتر درختان نميشود، به اصل باز ميگرديم، اينكه هر جمله در سطري مستقل باشد! ولي اكنون كه نوشته شما را خواندم و مجدّداً نوشتههاي وبلاگ را مرور نمودم، ديدم بله، درست فرموديد، بدون اينكه متوجه باشم، مشغول كدنويسي بودم در حقيقت! كدهاي برنامههامان همينطور است. آنجا هم اگر چه ميتوانم متوالي بنويسم و در يك سطر، اما براي خوانش بهتر، هر دستور را در يك سطر قرار ميدهم، ولو كوتاه باشد. و بين بخشهاي كدها، هر جا كه يك كار پايان مييابد، فاصله اضافي بين سطور مينهم. ديدم راست گفتيد، نوشتههاي وبلاگم نيز دقيقاً از همين رويه متابعت كردهاند، بياينكه خود بدانم! در غفلت بودم و بر عادت عمل ميكردم و به زور قصد داشتم براي آن توجيهاتي شايد غيرموجّه ارائه دهم! تشكر. خيلي جالب بود. انسان چقدر از انسانهاي ديگر چيز ياد ميگيرد. ياد كلام استادم (ره) افتادم كه ميفرمود: «ما پيش روي خود را ميبينيم و از پشت سر خود غافل، اما دو نفر كه رو به هم گفتگو ميكنند، هر كدام پشت سر ديگري را ميبيند و ميتواند به او خبر دهد.» بخشي از قدرتي كه در جامعه نهفته است و در كار گروهي، مربوط به همين توانمنديست. باز هم از راهنماييهاي شما سپاسگزارم و اميدوارم در آينده نيز از نصايح درخشانتان بهرهمند گردم. خدا اجر جزيل عطايتان فرمايد و بهترينهاي دنيا و آخرت را نصيبتان كند. ياعلي