• وبلاگ : شايد سخن حق
  • يادداشت : به اميد نابودي اسرائيل
  • نظرات : 5 خصوصي ، 11 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + sarv 
    اميدوارم از بحثي که بر سر اين موضوع ميکنم آشفته نشيد.
    اما آقاي موشح بنده يک بيولوژيست هستم و شک نداشته باشيد روي اين موضوع برحسب حساسيتم تحقيق هم کردم!!!
    بنده به هيچ وجه مدعي نشدم که روان اصل و کالبد فرع!!!
    فقط عرض کردم اين افراد احساس ميکنند که روان آن ها در پيکيري با جنسيت ديگر محبوس شده.بررسي هاي پزشکي و معاينه فيزيکي و هورموني اين افراد سلامت کامل را نشان ميدهند اما براساس روانپزشکي اين افراد نارضايتي از جنسيت و انکار آن را دارند.
    اما واقعا براي اين افراد دليل ژنتيکي يا حتي آناتوميکي براي ايجاد اين تراجنسيتي شون وجود داره و يا حتي تفاوتي در مغز اين افراد با انسان هاي معمولي هست؟؟!!
    بايد بگم شواهدي در دنيا مطرح شده که بحث ژنتيک و بيولوژي رو مطرح ميکنه. مغز زن ها و مردها از نظر زيست شناسي داراي تفاوت هاي در ساختار خودش هستش. يه سري از مطالعات نشان داده که ساختار مغز افراد ترنس شباهت زيادي به جنسيت مورد نظرشون و مورد تقاضاشون داره.
    يه سري تحقيقات رو مطالعه کردم زياد هست تقريبا اما يکيش که در اسپانيا انجام شده بود به کمک دستگاه mri مغز 24 تراجنسي مرد و 18 تراجنسي زن رو قبل و بعد از هورمون تراپي هم انجام دادن، نتيجه تحقيقاتشون که منتشر شده نشون داده بود حتي پيش از هورمون تراپي ساختار مغزي افراد ترنس شباهت بيشتر به جنسيت مورد نظر اونها داره. ترنس هاي مرد ناحيه ساب کورتيکال نازک تري نسبت به بقيه دارن چيزي که در مردان طبيعي همينطوري و مشابه است. و يا در در ترنس هاي زن در نيمکره راست خودشون قشر نازکتري دارند که اين از خصوصيات مغز زنان هستش و بعد از نتايج تحقيقاتشون اين رو مدعي شدن که اين خصوصيات بعد از هورمون تراپي حتي بيشتر مي شود. به هرحال تحقيقات و پژوهش زيادي در اين زمينه صورت گرفته که ميتونه بگه که ترانس سکچوال يک زمينه بيولوژيکي داره هرچند که تمام آزمايشات فيزيکي آنها سالم بنظر ميرسد و شايد روح روان آنها در مرحله اول مورد بحث اصلي قرار گرفته شود.
    و اما اين مسئله که فرموديد که بهتر است يه سري از مسائل رو چراغ خاموش برطرف کرد نميدونم چرا نميتونم بپذيرم، شايد به اين خاطر بوده که از نزديک شاهد زندگي يکي از اين افراد در خوابگاه بودم و با مسائلي رو به رو بوديم که شايد هرکسي اين مسائل رو حتي نديده باشه.

    پاسخ

    ... اگر هم سقوط نماييد، باز هم پاداش از آن شماست. نامتان را بزرگ خواهند داشت كه خوب تلاش كرده‌ايد. «دين» همين است، راهي براي حل مشكلاتي كه ما از ماهيت آن مطلع نيستيم. چون طراح اين مكانيزم پيچيده نيستم. ما مكلف به تكليف هستيم و نه نتيجه. دنيا اساساً نتيجه‌محور نيست، تكليف‌محور است. زيرا اختيار ما محدود است و توانمان اندك و جبر محيط فراوان. با بچه‌هايم كه مي‌خواهم از «محدوديت‌ها» بگويم، مي‌پرسم:‌ «آيا مي‌توانيد همين‌طور كه نشسته‌ايد از روي زمين بلند شويد و پرواز كنيد؟!» مي‌خندند و مسخره‌ام مي‌كنند كه: «اين چه حرف خنده‌داري‌ست!» بعد مي‌گويم: «اين جبر محيط است. ما مجبوريم روي زمين راه برويم، زيرا جاذبه زمين از ما قوي‌تر است». اراده‌هاي پيرامون بر ما غالب مي‌شوند و هواپيماي ما گاهي سقوط مي‌كند. اما مسأله اين نيست. مسأله اين است كه در همان محدوده‌اي كه «اختيار» داريم چه مي‌كنيم! ما «انسان» را كامل نمي‌شناسيم. اما هدايت اين بدن شگفت‌انگيز را به ما سپرده‌اند. آن‌چه امروز نتيجه تحقيقات درباره با ترنس نشان داده است را شما ديروز نمي‌دانستيد. قطعاً نتيجه تحقيقاتي كه فردا صورت خواهد گرفت را هم امروز نمي‌دانيد! وقتي گذشته علمي بشر را مي‌نگريم، دچار ترديد مي‌شويم در پذيرش سريع حرف‌هاي امروز. زيرا آينده‌اي هم هست كه احتمالاً داشته‌هاي امروزمان را به چالش مي‌كشد. بله، ما هر روز مكلف به دانش همان روز هستيم. شما مي‌فرماييد ساختار مغز اين انسان متفاوت با جسم وي شكل گرفته است. باكي نيست. قبول. يك روز لاله و لادن در همين كشور به دنيا آمدند و از سر به هم متصل بودند. رنج آن‌ها بيشتر بود يا يك ترنس؟ فردي كه فلج متولد مي‌شود. تمام زندگي‌اش در رنج و زحمت. بله... رنج روحي سخت‌تر از رنج جسمي‌ست. فرد ترنس در معرض آسيب روحي شديدتري‌ست. زيرا او را به انحراف و گناه متهم مي‌سازند. اما به فلج ترحّم كرده و لطف مي‌نمايند. خب، آسيب‌هاي دنيا كه يكسان نيستند. بالاخره وقتي مغز با جسم سازگار نيست (طبق فرمايش شما) اين يك آسيب است، بايد چه كرد؟! تا جايي‌كه علم بتواند كمك نمايد، خب جراحي نمايند. انجمن محتا هم مجال خوبي‌ست كه اين افراد دور هم جمع شوند و راهكارهايشان را به اشتراك گذارند و به هم كمك كنند...