• وبلاگ : شايد سخن حق
  • يادداشت : تضاد حقوق زوج و زوجه
  • نظرات : 0 خصوصي ، 8 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + يه دختر 
    نه
    عشق بايد دو طرفه باشه
    عشقي که شما معنا کردين بيشتر هوس بود
    زن ازرده خاطر ميتونه شريک زندگي مرد براي پرورش نسل بعدي باشه
    تعريف من از خانواده هميني بود که نوشتم
    يک خانواده بر اساس عشق و وفاداري و همکاري دوطرفه
    اين نظامي که شما تعريف کرديد بيشتر شبيه برده داري هست تا خانواده اينکه مرد حق خيانت کتک زن محيوس کردن زن را در خانه دارد
    جالب اينجاست که خودتون رو هم ميزاريد کنار خدا و همه نظرات خودتون رو در طول نظر خدا ميدونيد
    مشکل همينجاست که نميشه به شما اعتراض کردراستي شما با بن لادن نسبتي نداريد؟ قيافه و تفکرتون که خيلي شبيه اون هست

    پاسخ

    شما عشق را چگونه معنا مي‌كنيد؟ اگر آزادي در عشق نباشد، آيا عشق معنا خواهد داشت؟ عشق را «مال خود كردن» مي‌دانيد يا «مال او شدن»؟! دقت كنيد كه بين اين دو تفاوت بسيار است. اگر معناي دوم را برگزينيد، نمي‌توانيد دست طرف مقابل خود را ببنديد، چه مرد باشيد و عاشق يك زن و چه زن باشيد و عاشق يك مرد. اگر هم طرفين هر دو روزي عاشق هم بودند، اين احتمال را نمي‌شود منتفي دانست كه روزي اين عشق كم‌رنگ شود يا از بين برود. آن هنگام تكليف چه خواهد بود؟ بله، من نيز مي‌توانم مانند شما كاملاً احساسي و عاطفي به موضوع ازدواج نگاه كنم، ولي آن‌چه بر پايه منطق نباشد، آزمون‌پذير، كنترل‌شدني و قاعده‌مند نيست و نمي‌شود آن را پايه نظام اجتماعي قرار داد. عشق و وفاداري مطلب صحيحي است، ولي با كدام تعريف از عشق و كدام تعريف از وفاداري؟ اصراري ندارم نظر خود را بر شما تحميل كنم، ولي نسبت به ديدگاه شما هم به شدّت انتقاد دارم. زيرا به اين سؤال پاسخ نمي‌دهد: اگر روزي يكي از طرفين ديگري را نخواست چه بايد بكند؟! فرزندان را چه بايد كرد؟! اگر عشق رفت، زن و شوهر بايد جدا شوند؟ يا با طلاق عاطفي زندگي كنند؟ اگر جدا شوند فرزندان طلاق چه بر سر جامعه خواهند آورد؟! باز هم تشكر از اهتمام شما به اين بحث.