• وبلاگ : شايد سخن حق
  • يادداشت : نسبت عقل و دين 53
  • نظرات : 0 خصوصي ، 1 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + سودا 
    اصالت ماهيت و اصالت وجود را به زباني بسيار ساده توضيح دهيد، لطفا
    پاسخ

    مي‌دانيم واقعيتي هست و تمام آن‌چه مي‌بينيم و لمس مي‌كنيم خيالي نيست و مي‌دانيم وقتي به اين واقعيت فكر مي‌كنيم، دو مفهوم از آن در ذهن‌مان نقش مي‌بندد؛ نخست «چيستي» آن و ديگر «هستي» آن. مثلاً زردآلو، رنگ و اندازه و مكان و زمان آن را درك مي‌كنيم كه توصيفگر چيستي زردآلو هستند. يك چيز ديگر نيز در ذهن داريم كه به ما نشان مي‌دهد «اين زردآلو هست». حالا ما هستيم و دو مفهوم از يك واقعيت! قاعده‌اي فلسفي مي‌گويد: يك چيز نمي‌تواند منشأ دو چيز باشد. يكي از اين دو مفهوم؛ چيستي يا هستي، بايد از شيء خارجي به ذهن ما آمده باشند، يعني متأثر از آن باشند و ديگري بايد ساخته ذهن ما باشد. اين‌جا اختلاف است ميان فلاسفه. بعضي مي‌گويند ما «ماهيت» (به عربي) يا همان «چيستي» (به فارسي) را از خارج ذهن خود به دست آورده‌ايم. يعني واقعيت علّت شده و در ذهن ما ماهيت ساخته است. گروهي ديگر مي‌گويند خير، بلكه واقعيت خارجي، «هستي» يا همان «وجود» (به عربي) را در ذهن ما ايجاد كرده و ما به خاطر ويژگي‌هاي خاص اين مفهوم وجود بوده كه ماهيت و چيستي آن را در ذهن خود ساخته‌ايم و براي آن مثلاً نام زردآلو گذاشته‌ايم. هر كدام از اين دو نظريه، به تناقضاتي در فلسفه منجر مي‌شوند و نمي‌توانند جواب بعضي از اشكالات را بدهندف به همين دليل سبب شده كه هر گروه بتواند به ديگري حمله نموده و آن را نقض كند. اما نظريات جديد بيانگر اين است كه هر دوي اين نظريه‌ها با يك مشكل ريشه‌اي مواجه است. به «ريشه داشتن» يك مفهوم در خارج از ذهن مي‌گويند «اصالت». بنابراين اصالت وجود يعني ريشه داشتن و منشعب شدن مفهوم هستي از واقعيت خارجي و اصالت ماهيت يعني ريشه داشتن مفهوم چيستي در واقعيت خارجي. و چون فلاسفه معمولاً نمي‌بذيرند كه هر دو مفهوم از واقعيت اخذ شده باشند، هر كدام كه يكي را اصيل دانسته، ديگري را اعتباري فرض كرده، يعني ساخته و برداخته ذهن خويش دانسته است. موفق باشيد.