وبلاگ :
شايد سخن حق
يادداشت :
تقويم نماز
نظرات :
3
خصوصي ،
18
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
sarv
آقاي موشح هرچه بيشتر از تاثير تربيتيان روي بچه ها ميخوانم بيشتر ذوق ميکنم و از سويي بيشتر تاسف ميخورم که چرا نبايد بجاي دعوت از دکترين گرام در زمينه روانشناسي در مدارس، انسانهايي از جنس شما رو پيدا کنن و براي مادران و پدران فقط و فقط چند نکته تربيتي برايشان بگويند و ازشان بخاهد که تا ديدار بعدي همين چند نکته را فقط تمرين کنن!!!
همين
اما متاسفانه ....
آقاي موشح دلم ميخاد از ته قلبم ازتون بخام خودتون رو ب تمام ايران و جهان معرفي کنيد.
نميدونم ب هر طريقي(ارائه همايش،شرکت در کانون ها و مهمتر از همه نوشتن کتاب....)
از طرف من هر سه فرشته هاي روي زمينتون رو ببوسيد
پاسخ
وقتي اينطور تشويق ميفرماييد، انسان به بيشتر نوشتن ميل پيدا ميكند! ببخشيد اگر پاسخها طولاني ميشوند. همين نيمساعت پيش مشغول تماشاي تئاتري بودم كه بچهها بازي ميكردند. مريم چند روز است برادرانش را آموزش ميدهد تا چند نمايش اجرا نمايند. حدود يك ساعت پيش صدايم كرد كه تمرينشان تمام شده و آماده اجرا هستند. گاهي آدم تعجب ميكند كه اين بچهها دبستاني هستند! من با گوشي مشغول فيلمبرداري شدم. سيدمرتضي خود را معرفي كرد و آخرش گفت: «در نقش راوي». سيداحمد در حالي كه عبايش را روي دوشش انداخته، شال سبز مريم را گرد كرده و روي سرش گذاشته و با شال زردي صورتش را پوشانده پس از معرفي خود گفت: «در نقش پيامبر ص». مريم هم چادر مشكي عربي با روبنده آبي (يك روسري آبي توري). او نيز خود را «در نقش حضرت فاطمه س» معرفي كرد. همين نيمساعت پيش تمام شد. همه را ضبط كردم. تصوير هم گرفتم. كارگرداني و طراحي لباس و بازيگرداني همه با مريم بود. حتي ايده هم از خودش. آخر كار هم گفت: «اين نمايش هديه روز پدر است!» فيلم را يكبار روي همان گوشي گذاشتم خودشان تماشا كردند. خودشان بيشتر لذّت بردهاند از بازيشان انگار. سيدمرتضي هنوز خيلي از كلمات را نخوانده و تازه به درس تشديد رسيدهاند. مدام غلط ميخواند. اما در كل خيلي جالب بود! متن نمايش در كتاب فارسيشان بود. مريم گفت چند نمايش ديگر هم در نظر دارد تا روزهاي آينده تمرين و اجرا كنند. ببخشيد زياده عرضي شد. تشويق فراوانتان، كلامافزاست. ممنونم.