• وبلاگ : شايد سخن حق
  • يادداشت : كاست بازي
  • نظرات : 0 خصوصي ، 8 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + سلام 
    سلام
    ديروز پسرم از کوچه امد رفته بود براي بازي وقتي از اسانسور بيرون امد من منتظرش بودم ديدم بغض کرده تا پرسيدم چي شده بشدت گريه کرد و گفت يکي از بچه ها دستامو گرفت و با دست ديگش لپمو چند باز نيشگون گرفت گلوشم فشار داده بود هم صورتش سرخ بود هم گلوش ... اگر کسي يک بار پسر من رو ديده باشه متوجه ميشه تا چه اندازه مهربان و ساده است خيلي زياد مراعات بقيه رو ميکنه با اينکه پنج سالشه ولي خيلي با شعوره و من ديروز بي نهايت دلم براش سوخت مي خواستم سريع برم ببينم چه کسي اينکارو کرده ولي پدرش نگذاشت گفت اينکار درستي نيست خودش بايد مشکلش رو حل کنه و از اين حرفها ...کل ديشب پسرم نخوابيد و تو خواب حرف ميزد و منم تا صبح نگذاشت بخوابم اونقدر تو خواب حرف ميزد و آه ميکشيد فکر کردم تب داره يا سرماخورده ...يعني از ديروز که اين اتفاق افتاده دارم ديوانه ميشم فقط کافي بود اجازه بده برم ببينم کي بوده اينکارو کرده و چرا.. بخاطر اينکه مانع رفتنم شد از ديروز ناراحت و افسرده ام و برام خيلي گرون تمام شده البته ممکنه شما يا هر کس ديگه اين حرفها رو بشنوه بگه من خولم يا من و پسرم مشکل داريم و زياد حساسيم..نميدونم شايدم هستم ..الان نمي فهمم که واقعا اين رفتار درسته؟يعني با بچه در اين شرايط بايد چه رفتاري داشت
    پاسخ

    سلام. مشخص است كه چرا پدرش اين رفتار را داشته است. مي‌خواسته پسر قوي‌اي داشته باشد، احساس كرده پسر ضعيف و غيراجتماعي بار آمده. مردها فطرتاً علاقه دارند فرزندان خود را قوي بار آورند، مدير و مدبّر و براي اين‌كه فرزند مديريت لحظه‌ها را ياد بگيرد، يعني در هر شرايطي، بهترين رفتار را داشته باشد، تلاش مي‌كنند او را به تجربه وادارند. اين صحيح است. اما البته با توجه به يك نكته: ابتدا بايد دانش پايه اين‌كار را در اختيار او قرار داد. ما ابتدا بايد به او بگوييم كه در چه شرايطي چه رفتاري داشته باشد. وقتي مدام مانع او شديم تا ديگران را بزند، به قصد اين‌كه فرزند خوبي داشته باشيم، او قانون «ديگران را نزن» را تعميم مي‌دهد. حالا وقتي ديگران او را بزنند دفاع نمي‌كند زيرا آن را كلّي فرا گرفته و مطلق. پس بايد به او از ابتدا، وقتي با ديگران درگير مي‌شود بگوييم: تا تو را نزده‌اند نبايد بزني، زدن فقط هنگام دفاع مجاز است. اين‌گونه در درگيري نياز نيست خيلي نزديك شويم، يكي مي‌خورد و يكي هم مي‌زند. البته، جان بچه نبايد فداي آموزش شود. نبايد به بهانه اين‌كه قوي شود، دست يا پاي او تا آخر عمر آسيب‌ديده باشد كه! پس، من اگر خودم باشم و فرزندم، قبل از درگيري به او شفاهي آموزش مي‌دهم كه اگر زدند بايد دفاع كني؛ يكي خوردي يكي بزن. اما بعد از درگيري، دو كار لازم است؛ نخست شفاهي بگوييم: تو بايد دفاع مي‌كردي. ديگر اين‌كه حضوري با او برويم، آن فرد را نشانمان دهد، ببينيم اصلاً هم‌قد بوده‌اند؟ بچه كه نمي‌تواند مقابل بزرگ‌تر از خود دفاع كند. اگر تعادل نبود، خودمان آن بچه را بترسانيم تا ديگر ظلم نكند. اما اگر هم‌سن بودند، دور بمانيم و فرزند برود حق خود را مطالبه نمايد، فرد مقابل را وادار به عذرخواهي كند. همين‌كه دور بنشينيم قوت قلب او هستيم و او در پناه ما، دفاع را ياد گرفته، كم‌كم قوي خواهد شد. اما درباره استرس، پيشنهاد بنده صحبت كردن است. اين‌كه با او درباره وضعيتي كه در آن قرار گرفته صحبت بفرماييد و مدام حرف‌هايش را تكرار كنيد: خب، بعد؟ تو رو زد؟! محكم؟! بدون شماتت و تحقير، فقط اجازه دهيم تخليه شود؛ خيلي زور داشت؟ ترسيده بودي؟ اگه منم بودم مي‌ترسيدم، خب تو كوچيكي هنوز، بزرگ‌شي ديگه نمي‌ترسي. بچه‌ها وقتي درباره استرس خود صحبت كنند معمولاً زود آرام مي‌شوند. موفق باشيد.