• وبلاگ : شايد سخن حق
  • يادداشت : شرايط عجيب
  • نظرات : 1 خصوصي ، 8 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + نسرين 

    خداوند انسان را آفريد و انسان توجيه را!

    البته قبول دارم وسوسه که در کار باش،به خصوص آن زمان که پدر زن تاييد کند(به خاطر شهوت راني خود دخترش فدا شد هم شد!) صبر کاريست که از هر کسي بر نمي آيد.

    اما آن زمان ف راضي بود؟؟کدام زن راضي مي شود همسرش جلوي چشمانش با زني ديگر رابطه داشته باشد؟؟؟آنهم زن ايراني!درک ميکنم ف را.

    عشق قبل از ازدواج را تاييد ني کنم.اما گاه پيش مي آيد.مهم آنست که بعد از ازدواج اين عشق از دل پاک شود.واگر چنين بود نبايد خرده گرفت.چرا که هستند جواناني که به آن گرفتار شوند.(البته اکثرا علاقه ايست زودگذر و تحت تاثير دوران جواني و ...)قبول نداريد؟از دوستان روانشناستان بپرسيد.

    واضح تر از اين؟مي خواهيد نام ببرم؟در ضمن به ياري خدا دلسرد نمي شوم و تا زماني که همسرم اجازه دهند ادامه خواهم داد.

    پاسخ

    بسيار مشتاق شدم رمز سايت خانوادگي را در اختيار شما بگذارم. اگر نگراني مسائل حقوقي آن نباشد اين كار را خواهم كرد. خصوصاً اين‏كه تمام آن‏چه شما مي‏خواهيد در آن‏جا يافت مي‏شود...! در آن‏جا مستنداً متوجه خواهيد شد كه توطئه رطب خوردن چه بود و چرا پدر زن داماد خود را مجبور كرد به آن كار و در آن ده روز چه شد و بعد از آن چه اتفاقي افتاد. البته خودتان اشاره كرديد قصد پدر زن از آلوده كردن ديگران به اين ويروس، اين بود كه كار خود را عرفي بنماياند و شريك جرم جور كند! و چه نيك هم فرموديد اين مطلب را. بنده نيز عرض كردم از كساني بودم كه وثاقت داشت كلام نادرست‏شان. بگذريم... تشكر از اين اظهار محبت شما كه با بيان نظر در وبلاگ بنده متجلي شده است. اميدوارم تندتر و تيزتر بنويسيد و فرصتي فراهم آوريد تا همگان بدانند چه خباثت‏هايي در جامعه ما وجود دارد كه اگر مراقبت‏شان نكنيم همه‏مان به لجن كشيده مي‏شويم و ابليس در كمين همه ماست، هر يك به كلكي!