• وبلاگ : شايد سخن حق
  • يادداشت : شرايط عجيب
  • نظرات : 1 خصوصي ، 8 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام از وبلاگت ديدن کردم پستاي جالبي زدي.اميدوارم هر روز بهتر از ديروزش بشه.
    اگه ميشه تو هم از فروشگاه من ديدن کن.خيلي بدي اگه ديدن نکني!! اينم آدرسش:
    http://negarshop.eshopfa.biz
    خيلي واسش زحمت کشيدم.
    ممنون ميشم يه خريد کوچولو مچلو هم انجام بدي يه خريد کوچولوهااااااا!!!!!
    ممنونم ازت هميشه شاد باشي.بازم بهت سر ميزنم

    پاسخ

    تبليغ؟!
    + نسرين 

    خداوند انسان را آفريد و انسان توجيه را!

    البته قبول دارم وسوسه که در کار باش،به خصوص آن زمان که پدر زن تاييد کند(به خاطر شهوت راني خود دخترش فدا شد هم شد!) صبر کاريست که از هر کسي بر نمي آيد.

    اما آن زمان ف راضي بود؟؟کدام زن راضي مي شود همسرش جلوي چشمانش با زني ديگر رابطه داشته باشد؟؟؟آنهم زن ايراني!درک ميکنم ف را.

    عشق قبل از ازدواج را تاييد ني کنم.اما گاه پيش مي آيد.مهم آنست که بعد از ازدواج اين عشق از دل پاک شود.واگر چنين بود نبايد خرده گرفت.چرا که هستند جواناني که به آن گرفتار شوند.(البته اکثرا علاقه ايست زودگذر و تحت تاثير دوران جواني و ...)قبول نداريد؟از دوستان روانشناستان بپرسيد.

    واضح تر از اين؟مي خواهيد نام ببرم؟در ضمن به ياري خدا دلسرد نمي شوم و تا زماني که همسرم اجازه دهند ادامه خواهم داد.

    پاسخ

    بسيار مشتاق شدم رمز سايت خانوادگي را در اختيار شما بگذارم. اگر نگراني مسائل حقوقي آن نباشد اين كار را خواهم كرد. خصوصاً اين‏كه تمام آن‏چه شما مي‏خواهيد در آن‏جا يافت مي‏شود...! در آن‏جا مستنداً متوجه خواهيد شد كه توطئه رطب خوردن چه بود و چرا پدر زن داماد خود را مجبور كرد به آن كار و در آن ده روز چه شد و بعد از آن چه اتفاقي افتاد. البته خودتان اشاره كرديد قصد پدر زن از آلوده كردن ديگران به اين ويروس، اين بود كه كار خود را عرفي بنماياند و شريك جرم جور كند! و چه نيك هم فرموديد اين مطلب را. بنده نيز عرض كردم از كساني بودم كه وثاقت داشت كلام نادرست‏شان. بگذريم... تشكر از اين اظهار محبت شما كه با بيان نظر در وبلاگ بنده متجلي شده است. اميدوارم تندتر و تيزتر بنويسيد و فرصتي فراهم آوريد تا همگان بدانند چه خباثت‏هايي در جامعه ما وجود دارد كه اگر مراقبت‏شان نكنيم همه‏مان به لجن كشيده مي‏شويم و ابليس در كمين همه ماست، هر يك به كلكي!
    + نسرين 

    باز هم سلام.

    زوج!را يک يا دو بار ديده ام.ولي با اون خانوم و خانواده شان آشنا هستم.

    از رفتارهاي آقا شنيدم که مورد قبول هيچ زني نيست.همان طور که مورد قبول مادرزن اون آقا نبود و به رغم ادعاهاي فراوانشان بلايي به سر همسر دوم همسرشان (هوويشان) که فرار را بر قرار ترجيح داد و آزادي روح و فکر و جسمش را از اسارت و به نظرم شکنجه.

    خانوم را در زمان بارداري اول ديدم و بسيار شگفت زده شدم از آنچه که پيش رويم بود.اين خانوم همان دختر سرزنده ي قبل نبود!دزني که فقط چند ماه از ازدواجش مي گذشت و چنين غمي در چشمهايش لانه کرده بود؟جويا شدم علت را گفتند.....

    {بيان اين رفتارها و علتشان مسلما در قضاوت ها تاثير بسزايي دارد}

    و اکنون در تعجبم از اين جملات:

    به او گفتم: «مگر تو چه کرده‌اي با اين خانواده که با اين سنگدلي رفتار مي‌کنند؟»
    گفت: «مي‌داني که هيچ، جز محبت چه کرده‌ام؟ تو که مي‌داني!»

    به پسر مي‌گويد:
    «زن دوم بگير و از او بچه بياور، تا مشکل حل شود»
    نادان نمي‌دانست که مشکل روحي از زوجه است، نه زوج
    آخر با فرزنددار شدن پسر از زن دوم،
    آيا مشکل روحي زن اول از بي‌فرزندي حل مي‌شود؟!
    همان زمان هم گفتم که خطا کرده است
    ولي عجيب اين بود که مي‌گفت:
    «اين راه حل ِ اسلام است!»
    و اين براي من دردناک است.

    (رطب خورده کي منع رطب مي کند؟)

    در ضمن مطمئن باشيد روزي که نه چندان دور است اين زن و شوهر(پدرزن و مادرزن) در همين دنياي فاني پاسخگوي اين به اصطلاح شيعه پروري!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! مي شوند که ظلم گناهي است که سريع العقاب!

    پاسخ

    يك بار رطب خورد... بله درست مي‏گوييد، ولي علت را هم مي‏دانيد، پدر زن محدوديتي وضع كرد و بعد گفت باقي‏اش را بايد رطب بخوري... دخترش گفت: بيا ص. فرزند عمه تهراني‏ام، مادرم توصيه كرده است، قبول كه نكرد گفت: بيا اين هم‏كلاس من است ف. حتي دعوت به خانه و پيتزا... و پسر گفت: نمي‏خواهم آرزوهاي كسي را تباه كنم. سپرد به دوستان خود و كسي را يافت كه دو بار تجربه شكست‏خورده داشت. براي ده روز تست كردند و حتي دست‏نوشته از زن خواست كه اجازت دهد و داد و موجود دارد. همه به سفارش و اصرار پدرزن كه رطب خوردن خيلي خوب است. وقتي فهميد اين رطب انسان را بلغمي مزاج مي‏كند و خوي انساني مي‏زدايد ترك كرد و نهي كرد و هميشه مي‏كند و امروز نه تنها رطب نمي‏خورد و سه سال است نخورده است كه ديگران را نيز نهي نموده، بلاشك! اما غمي كه در چهره‏اش ديديد، ماجرا اين بود كه با «پيمان‏نامي» وعده ازدواج گذاشته بود و به منزلش رفت و آمد و خلاصه كارت‏هاي تلفن فراوان در كيف، همه خالي...! پدرش كه اصرار به ازدواج با اين مرد و قبول... خب بعد آشفته‏ي از دست دادن پيمان! همين! باورتان نمي‏شود از ف. بپرسيد. حتماً بپرسيد. اگر خلاف اين را مدعي شد، بگوييد تا رمز سايت خانوادگي را به شما بدهم و خودتان برويد و دست‏نوشته‏هايش را بخوانيد و باور كنيد! خواهر من خوشحالم كه خيلي حرف‏ها دارد رو مي‏شود. خواهش مي‏كنم ادامه دهيد، دلسرد نشويد. واضح‏‏تر هم بنويسيد تا زماني كه اسمي نبرده‏ايد مانعي ندارد. بنويسيد نظر خود را و بگذاريد پنهان‏ها آشكار شود. ياعلي مدد!
    + نسرين 


    سلام.تا حدودي با شوهر اون خانم و تا حدودي با اون خانوم و خانواده شان آشنا هستم!!!

    کاش قبل از اين که يک طرفه به قضاوت مي رفتيد بيان مي کرديد که چه شد که اين خانوم اراده ي طلاق گرفتن کرد!وچه شد که به خانه ي پدرش قهر رفت.اونچه که من شنيدم را شايد اگر ديگران بدانند قضاوتشان و نظراتشان 180 درجه تغيير خواهد کرد.

    دراينکه خانواده ي اين خانوم در تفکراتشان تاثير بسزايي دارند شکي نيست اما عمل شوهر ايشان جاي بحث زيادي دارد.

    اينکه چه شد که اين رفتارها صورت گرفت؟؟و....

    خداوند تمام کساني را که زندگي خانواده ها را به هم ميريزند به راه راستش هدايت کند!و اگر قابل هدايت نيستند نابودشان کند!

    اگه دوست داشتيد خودتون روي سايت قرار بديد.منتظر جوابتان هستم.

    پاسخ

    اگر توجهي به ساير كامنت‏ها و پاسخ‏ها بفرماييد، شايد به اين نتيجه برسيد كه از هر نظري استقبال مي‏كنم و اساساً به دنبال يك تحليل و قضاوت بي‏طرفانه هستم. از شما كه با اين زوجه آشنايي داريد به شدت تقاضا مي‏كنم حتماً نقطه‏نظرات خود را بيان فرماييد. قطعاً براي بنده و ساير خوانندگان وبلاگ آموزنده خواهد بود. بارها هم عرض بنده اين بوده كه مايلم نظرات مخالفين زوج را هم ببينم. خب طبيعتاً به جهت رفاقت بنده با زوج، ديدگاه‏هاي ايشان بيشتر مورد توجه قرار مي‏گيرد و اين اصلاً مطلوب نيست. شما به عنوان كسي كه با زوجه ارتباط داريد اگر طرف اين بحث قرار بگيريد إن‏شاءالله اميد است اين وبلاگ تبديل به محيطي شود كه واقعاً براي جوانان مفيد باشد، نه فقط به نصيحت و وعظ مانند ديگر وبلاگ‏ها بپردازد، يك شرايط عيني را تحليل كردن خيلي مفيدتر است. با تشكر بي‏نهايت از شما كه به اين جمع پيوستيد. به شدت منتظر هستم!
    + محمد 
    سلام
    من اونقدر عقلم ميرسه كه دندون لق رو بايد كند و انداخت دور
    دوباره شروع كردن زياد هم سخت نيست
    شايد بهتر باشه دو طرف از دست هم راحت بشن
    شايد ديگران براي بعضي ها مهمتر از همسر باشه
    من نظرم اينه كه قصه طلاق يا بايد ختم به خير شه يا ختم به ازدواج مجدد
    البته اين خانم پيش بيني كردند و رد كردند اما وقتي خودشون بدون اجازه شوهر رفتن خونه پدرشون
    پس تمكين و بچه و . . . چي مي شه
    با همون حكمي كه اين خانم از خونه رفته بيرون آقا مي تونه ازدواج مجدد كنه

    پاسخ

    هميشه رفتار انسان در يك تلورانس و طيفي امكان تغيير دارد و قدرت انتخاب براي او فراهم است، پهنه‌اي كه از يك سو به قانون مي‌رسد و از سوي ديگر به اخلاق. هر انسان حق دارد تمام حقوق قانوني خود را اخذ نمايد و در همان حال حق دارد از حقوق قانوني خود گذشت نمايد و مكرمت‌هاي اخلاقي را مبناي رفتار خود قرار دهد. پيغمبر خدا اگر از جاده قانون مي‌رفت بي‌شك عذاب الهي همه ما و گذشتگان ما را سوزانده بود، چون عاد و ثمود. اما او مكارم اخلاق را تا به نهايت كامل كرد و مي‌گفت براي اتمام اخلاق مبعوث شده است. تمام مردها و زن‌هاي جوان، جواني مي‌كنند و تكبر و غرور و منيّت همه از خصائص جوانان است. قديم‌ها وقتي همسالانم موهايشان را فشن مي‌زدند و تي‌شرت‌هاي پلي‌بوي مي‌پوشيدند ناراحت مي‌شدم، ولي وقتي ديدم همه‌شان تا پا به 30 مي‌گذارند و صاحب اولاد مي‌شوند پيراهن مردانه مي‌پوشند و موهايشان را به سبك آدميزاد مي‌زنند، فهميدم خيلي اشتباه مي‌كردم كه به ايمانشان شك داشتم. از هر كه شنيدم مي‌گويند زنان و مردان پس از طلاق، سالي كه بگذرد پشيمان و نادم مي‌شوند، يكي از دوستان كه قاضي دادگاه است نيز همين را مي‌گفت. به نظرم شايسته است كه مردان و زنان پس از طلاق سالي را بدون ازدواج مجدد بگذرانند، تا راه بازگشتشان بسته نباشد! شايد!
    + ريحانه النبي 

    با سلام از نظر من اسلام اين حق را به زن داده كه اگر صلاح زندگي خودش مي بيند حتي تمام اين حقهايي كه شما آنرا مغاير اسلام مي دانيد را داشته باشد. اين حق براي مرد هم هست كه تصميم بگيرد و اين شرايط را قبول كند و يا قبول نكند.

    اينها چيزهايي نيست كه نسخه همه زندگيها باشد ولي اسلام پيش بيني كرده كه اگر شرايطي عجيب در زندگي ايجاد شد دو طرف مجبور به تحمل بي مورد نباشند.

    پاسخ

    اگر نظر من و شما و دوستان من و شما درباره حقوق زن و مرد در اسلام ملاك عمل مي‌شد، يقين چون مسيحيت پوسته‌اي بيش نمي‌ماند و ما همگان سكولار مي‌شديم، بي‌شك! اما بحمدلله تغاير يا عدم تغاير احكام اسلام با نظر ما بر عهده رواة احاديث كه همان فقهاي عظيم‌الشأن هستند گذاشته شده، به نصّ صريح حضرت (عج) و خداي را شكر كه فقها و مراجع نيز از روي هوي و هوس سخني نگفته و جز به طريق حجيّت سلوك نكنند. اين‌كه اسلام چه پيش‌بيني كرده را از زبان ايشان بايد شنيد و تسليم شد. صراحت لهجه‌ام به جهت صراحت مطلب است. تشكر
    + ريحانه النبي 

    با سلام

    آقاي محترم هميشه نظر دادن در مورد مشکلات خوانوادگي يکي از سخترين اموري بوده که حتي قضات و مشاوران هم به اين موضوع تکيه دارند.

    هر بندي که اين خانم جز شرايط بازگشتشان عنوان کرده اند آن هم بعد از تجربه چند سال زندگي با شوهرشان، اين مطلب را به ذهن من مبادر مي کند که حتما در پشت تک تک اين کلمات استدلالهايي نهفته است. مسلما ايشان چنين شرط و شروطي در شروع زندگي نداشتند که اگر داشتند حتما الان ذکر مي کردند پس نهايتا زندگي مشترک ايشان را به اين نقطه رسانده.

    اي کاش نظر خودتان و يا شوهرشان نسبت به پس زمينه تک تک اين شروط را بيشتر مي دانستيم.

    مطلب ديگر اينکه کارشناسي که شما با ايشان مشورت کرده بوديد بيان کردند اين شروط با عقل و شرع جور نيست.

    من ادعايي درباره دين داري يا دين دارم ندارم ولي راحت مي توانم بگويم کسي بودم که نسبت به حقوق زن و مرد در خانواده و در اسلام خيلي جستجو کردم و از بزرگان عالم ديني مان هم پرس و جو کردم ، و بين خود و خدا هميشه عهد دارم که سخنم آزادانه از هواي نفسم پيروي نکند.

    مطالبي که اين خانم عنوان کرده بودند به عنوان شرط با اسلام و عقل مغايرت ندارد شايد با عرف ما کمي مغاير باشد ولي عرف حتي متدينين، اسلام و عقل نيست.

    البته دو سه موردش جاي حرف دارد. و به خاطر همين هم هست که وارد شدن در مسائل خانوادگي هميشه سخت بود.

    پاسخ

    بله، فرمايش شما كاملاً متين. خصوص در مسائل خانوادگي بدون اطلاع هيچ نتوان گفت. اما «داشتن حق طلاق»، «نفي اذن شوهر در خروج از منزل»، «عدم دخالت در تربيت فرزندان»، به نظر شما اين‌ها مطالبي است كه بتوان با متون شرعي كه شما نسبت به آن‌ها مطلع هستيد سازگار نمود؟

    سلام آقا سيد

    به نظر ميرسد اين خانم انسان متشرعي باشند. فکر نميکنم وضع به همين منوال باقي بماند. هرچند شايد براي بعضي از شروط دليل منطقي داشته باشند، احتمالا برخي از اين شروط را از روي عصبانيت گذاشته اند. قدري زمان بگذرد از سرشان ميپرد. ضمن اين که اگر با ايشان صحبت شود و خواسته هاي خلاف شرعشان برايشان مستدل گوشزد شود خواهند پذيرفت. مگر ايشان دفتر رهبري را قبول ندارند؟ خب با شوهر محترمشان تشريف ببرند دفتر رهبري تا مسئولان دفتر رهبري با ايشان صحبت كنند بلكه در شرايطي که گذاشته اند تجديد نظر کند. اگر باز هم نميپذيرد معلوم است که ايشان مشکل اساسي دارد.

    يا علي

    پاسخ

    همان‌گونه که بين بُکي و تباکي تفاوت است، بين دين‌داري و دين‌دارم نيز تفاوت از زمين تا آسمان است. متأسفانه ما بيشتر گرفتار «دين‌دارم» هستيم، مانند بنده خدايي که در نماز مي‌گفت: «تازه روزه هم هستم»! البته همچنان که تباکي مأجور است، نمي‌گويم تظاهر به دين‌داري غيرمأجور و ناپسند باشد، چه که آن نيز سياهي لشکر اسلام است و پسنديده، اما ده کجا و هزار هزار هزار...!