• وبلاگ : شايد سخن حق
  • يادداشت : قرآن در ويندوز
  • نظرات : 5 خصوصي ، 9 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + حامد 
    لطفا ببينيد آنچه در دنباله مياورم درست است؟ به تعبير بنده در اصالت ربط، اصالت با مؤلفه هاي 4 بردارها است! اين مؤلفه ها همان چيزهايي است که ناظر در چارچوب خود اندازه گيري مي کند و چون اين مؤلفه ها نسبي هستند، اصالت به مفاهيمي که نسبي هستند داده مي شود. ولي نسبيت خاص حرف عميق تري مي زند:) نسبيت خاص مي گويد که اين مؤلفه ها که ناظر مستقيما در چارچوب خود اندازه گيري مي کند، قائم به مفاهيمي مطلق به نام 4بردارها هستند. اين 4 بردارها ذات هايي توپر هستند و آنچه نسبي است مؤلفه هاي آن هاست که نسبت به مختصات ناظر معنا مي يابد. در واقع بنا به نسبيت خاص، اصالت با 4بردار ها است که مفاهيمي مطلق و به بيان ديگر ذات هايي توپر هستند.
    پاسخ

    وقتي از زاويه وراعالمي به عالم مي‌نگريم، انگار خدا شده‌ايم، مطلق‌نگر مي‌گرديم. ولي فراموش نكنيد، شما وقتي نسبيت خاص را توصيف مي‌فرماييد، داخل عالم هستيد، يعني دقيقاً يكي از همان آبزرورها، ناظريني كه فقط چهار مؤلفه خود را درك مي‌نمايند. من نمي‌توانم اثبات نمايم كه آن بردار واحدي كه شما فرموديد توپر است يا توخالي، يعني 4 مؤلفه اصل هستند يا نفس و خود بردار، اما شما هم در گام قبل از آن، نمي‌توانيد اثبات نماييد آيا اصلاً يك بردار است، يا به تعداد بيننده‌ها بردار وجود دارد؟ زيرا گزارش شما هم تنها يكي از گزارش‌هاي ارائه شده درباره آن بردار مي‌باشد و هيچ برتري و ترجيحي بر ساير گزارش‌ها ندارد، گزارش‌هايي كه همگي مبتني بر مؤلفه‌هايي هستند كه هيچ مشابهتي با هم ندارد و همگي با هم مختلفند، از يك ناظر به ناظر ديگر! اصالت ربط نمي‌خواهد اثبات نمايد كه «ذات توخالي‌ست»، او اثبات مي‌كند كه «من ربط را درك مي‌كنم»، تو اگر ذات را درك مي‌كني، بسم‌الله، بيا و تفلسف كن، بيا و اثبات كن كه «ذات توپر است». اصالت ربط نشان مي‌دهد كه: «ما قادر نيستيم نسبت به ذات واقعيت گزارش دهيم» لذا توخالي بودن يا توپر بودن، اصلاً موضوع كلام ما واقع نمي‌شود. او مي‌گويد: «ما فقط ربط‌ها را درك مي‌كنيم» و لذا «فقط از ربط‌ها بايد گزارش بدهيم و آن‌ها را توصيف كنيم». اين فلسفه معتقد است علم يعني توصيف همين ربط‌ها و نه سخن گفتن از ذات‌ها. يك مثال؛ وقتي مي‌گوييم «آسمان آبي است»، معناي آن اين است: «آسمان در ربط با من آبي مي‌نمايد»، و فراتر از آن، وقتي مي‌گوييم: الكترون بار منفي دارد، معناي آن اين است كه «الكترون در ارتباط با ما خود را منفي بروز مي‌دهد»، ممكن است در وضعيتي ديگر و نسبت به ناظري ديگر، همين الكترون بار مثبت بروز دهد و به سمت قطب ديگر متمايل شود، اگر در شتابدهنده‌اي متفاوت قرار بگيرد، در زمان و مكاني ديگر. اين‌جا بحث از آسمان يا الكترون نيست، صحبت از ربطي‌ست كه برقرار شده و ما چون در يك سوي اين ارتباط واقعيم، دركي نسبت به آن‌سوي ارتباط يافته‌ايم و هر توصيفي مي‌كنيم، ناشي از وضعيت اين ربط است. يعني معتقد مي‌شويم: «آسمان تعريف شده است به آن‌چه آن‌سوي اين ربط با اين كيفيت باشد». تمام اشياء بر اساس ربط با آن‌ها تعريف شده‌اند. اين نسبيّتي‌ست كه بنده از كلام استاد حسيني(ره) برداشت كردم. تشكر از صبوري و حوصله شما.