وبلاگ :
شايد سخن حق
يادداشت :
قرآن در ويندوز
نظرات :
5
خصوصي ،
9
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
حامد
مثلا آن ها را َX و َT بناميم، نسبت به محورهاي شما يعني X و T دوران مي کند! اساس نسبيت خاص به سادگي همين دوران است! اين دوران نوع جديدي از دوران است که با سرعت گرفتن حاصل مي شود. در حالي که در مکانيک نيوتوني، با سرعت گرفتن آن شخص نسبت به شما، محور T و X همان محورها بودند و تغييري نمي کردند. حال مشابه آنچه در مورد حالت بدون زمان گفتم، هيچ ارجحيتي بين مختصات آن شخص و مختصات شما نيست، بلکه تفاوت تنها در حد يک دوراني نسبت به هم در فضا زمان است. خب، چه چيزي مطلق است؟! نقاط فضا زمان و نيز 4بردارها که مبدأ را به آن نقاط متصل مي کنند، مطلق هستند. مثلا هرچند مؤلفه هاي 4بردارها نسبت به ناظرين مختلف که مختصات فضازماني آنها نسبت به هم دوران يافته است، متفاوت است، ولي خود 4بردارها همان هستند. (البته لزوما 4بردارها از مبدأ مختصات آغاز نمي شوند ولي همچنان مطلق هستند.)
آنچه متوجه شده ام اين است: اگر ذات را تو خالي بدانيم يا تو پر خيلي تفاوت مي کند. نسبيت خاص به اجسام در فضا زمان ذات هايي تو پر (همان 4بردارها) نسبت مي دهد که مستقل از چار چوب ناظرين است.
آنچه نسبي است مؤلفه هاي اين 4 بردارها هستند که در واقع نسبت به چهارچوب ناظر است که تعيين مي گردد. مفهوم جرم نيز يک مؤلفه از 4برداري به نام 4بردار تکانه انرژي است که به معناي مشابه نسبي است ولي خود 4بردار تکانه انرژي مطلق است.
پاسخ
شما چيزهايي را ميدانيد كه بيشتر از اطلاعات تمامي آدمهاي داخل فيلم است. اينجا همين تكرار شده، شما در حال گزارش وضعيت تمام آدمهاي ناظر «بردار» هستيد، و گزارشي كه ارائه ميكنيد، يك فراگزارش است، يك فراتوصيف. زيرا چارچوب شما مطلق است و مرجع تمامي چارچوبهاي ناظرين. از كجا اين را ميگويم؟ دارم بهتان ميزنم؟ دارم چيزي را به شما تحميل ميكنم كه خود بدان معتقد نيستيد؟ دليل من اين است: شما اگر يكي از ناظرين معمولي بوديد، تنها چهار مؤلفه را ميديديد كه وقتي زمان و مكان خود را تغيير ميدهيد، اين چهار مؤلفه هم عوض ميشوند. چه چيزي ميان آندو ثابت است، وجود؟ ماهيت؟ فشار؟ نيرو؟ چه چيزي مشترك بوده كه شما را بر آن ميدارد كه قضيه «اينهماني» درباره آن گزارش كنيد؟! چه دليلي وجود دارد كه اين بردار همان بردار باشد؟! در حالي كه تنها... دقت بفرماييد «تنها و تنها» ادراكاتي كه شما از آن بردار داريد همين چهار مؤلفه است و اين چهارتا همگي تغيير كردهاند! بله، البته شما تحليل عقلي مينماييد و با تحليل عقلي ميگوييد: «اين بايد همان باشد» زيرا وقتي من چهار درجه چرخيدم، او هم منفي چهاردرجه تغيير اندازه در مؤلفههايش داد! ولي آيا اين دليل كافيست؟ آيا ممكن نيست همپوشاني بردارها سبب شده باشد كه با تغيير زاويه شما، برداري ديگر خود را نمايانده باشد و شما اندازههاي بردار جديد را گرفته باشيد و خيال، تنها «خيال» ميكنيد همان بردار قبليست؟! خلاصه اشكال اين است: «ماداميكه تنها شيوه ادراك و و شاخص ارتباط شما با يك بردار، چهار مؤلفهاي باشند كه با تغيير وضعيت ناظر، تغيير مينمايند، نميتوان قضاوت كرد به «اينهماني»، يعني نميشود گفت اين همان برذار قبليست، مگر اينكه «داناي كل» داشته باشيم. يعني همان فرضي كه معمول فلاسفه سقراطي، افلاطوني، ارسطويي دارند: خود را جاي خدا ميبينند و ناگزير، مطلق به جهان مينگرند. ما نميتوانيم قبول كنيم كه پروردگار مطلق نباشد...