وبلاگ :
شايد سخن حق
يادداشت :
نسبت عقل و دين 16
نظرات :
1
خصوصي ،
16
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
حامد
وجود دارد که به همراه ماهيت 4بردار تکانه-انرژي جزئي از ماهيت جسم محسوب مي شود. در واقع
بنا به نظريه ي نسبيت خاص اگر ماهيت يک جسم که سرعتش ثابت است را به صورت "مستقل از ناظر" در ظرف ذهن خود تحليل عقلي کنيم به دو ماهيت 4بردار تکانه-انرژي و ماهيت 4بردار فضا-زمان مي رسيم. اين دو ماهيت هر دو به صورت مستقل از چاچوب ناظر و مفاهيمي مطلق هستند. ولي با اين حال 4 ماهيت(تکانه، انرژي، مسافت، امتداد زماني) به صورت نسبي وجود دارند که از نسبت هايي ميان ماهيت 4بردار تکانه-انرژي جسم و امتداد فضا زماني ناظر، دو مفهوم تکانه و انرژي انتزاع مي گردد و از نسبت هايي ميان ماهيت 4بردار فضا-زمان جسم و ماهيت امتداد فضا-زماني ناظر، دو مفهوم مسافت و امتداد زماني انتزاع مي شود.
اکنون به نظرم اين نکته رسيد!: اگر شما بتوانيد به طريقي استدلال کنيد که 4 بردار تکانه-انرژي و يا 4بردار فضا-زمان که در نسبيت خاص به طور مطلق و مستقل از ناظرين بررسي مي شوند، خودشان در حقيقت از نسبت ميان دو چيز تو خالي و بدون ذات انتزاع شده اند، آنگاه بنده پي به حقانيت اصالت ربط مي برم:).
پاسخ
من حتي نميدانم اين چهار بردار كه فرموديد چه هستند، تا بتوانم چيزي را براي آنها اثبات نمايم. درباره نسبيت مطالعاتي عمومي داشتهام در دوره دبيرستان البته. لذا اصراري ندارم كه برداشت صحيحي داشته باشم. اما يك چيز ذهنم را پر كرده است؛ اگر هيچ چارچوب مطلقي وجود ندارد، كه به ياد دارم اصل نظريه نسبيت خاص همين را ميگفت، يعني هيچ چارچوب مرجعي نداريم كه بتوانيم آن را مبدأ قرار دهيم و وضعيتهاي ديگر جسم را با آن بسنجيم. پس هر وضعيتي از جسم كه ناظرهاي مختلف گزارش مينمايند، لزوماً همه صحيح هستند! هيچ كدام هم بر ديگري برتري ندارد. در اين ميانه چطور ميتوان بردارهايي را فرض كرد كه مطلق باشند؟! بردار بيشك در مختصات دكارتي فرض دارد؛ همان x و y و z. وقتي چارچوب مرجع و مطلقي در كار نيست، پس چگونه بردار مطلقي وجود دارد؟! به نظرم يك چيزي اينجا ايراد دارد! :) استاد حسيني (ره) بدون اينكه وارد بحث نسبيت انيشتين شوند، مفصلاً در نقد فلسفه اسلامي (حكمت متعاليه ملاصدرا) بحث فلسفي نمودهاند و با عنوان «اصالت ربط» از آن مباحث ياد كردهاند. حدود 30 سال پيش به نظرم اين بحثها طرح شده و در قالب يك كتاب نيز منتشر شده است؛ البته در تيراژي محدود و در فرهنگستان علوم اسلامي. اينكه ذات توخالي باشد يا توپر، اصل ِ سخن گفتن از آن به گمان بنده لغو و ناممكن است. اگر قرار است ما با عقل خود بسنجيم و به قضاوت برسيم، اگر عقل ما «ربط» را درك كند و نه «ذات» را، ديگر نميتواند در باب حقيقت «ذات» توصيفي ارائه نمايد و بايد به «ربط» اكتفا كند. لذا «پديده»هاي جهان همه به «ربط»هايي تعريف ميشوند كه هيچ توصيف روشني از ذوات طرفين آنها وجود ندارد، جز همانچه كه به عنوان «آثار» از آن ربط مشخص ميگردد! تشكر از لطف شما در پيگيري بحث.