• وبلاگ : شايد سخن حق
  • يادداشت : نسبت عقل و دين 16
  • نظرات : 1 خصوصي ، 16 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + حامد 
    بنده اگر چه از واژه ي ديدن ناظر استفاده کردم ولي منظورم آن نبود که صرفا "تصور جرم جسم" يا "پنداري از جرم جسم" توسط ناظرين مختلف متفاوت است. بله، جرم واقعا متفاوت است و آن چيزي که ناظرين مختلف توسط ابزارهاي اندازه گيري جرم در چارچوب خود براي آن جسم اندازه گيري مي کنند، واقعا مقادير متفاوتي از جرم را نشان مي دهد. اگر گفتم که مؤلفه هاي 4 بردار تکانه-انرژي جسم در چاچوب ناظر همان جرم و تکانه ي جسم هستند و با تغيير چارچوب ناظر، مؤلفه ها تغيير مي کنند ولي خود 4بردار همان مي ماند، منظورم اين نبود که جسم يک جرمي در واقع دارد که مستقل از ناظرين است و ناظرين مختلف تنها تصوير آن را در چارچوب خود "تصور" مي کنند. بلکه آنچه جسم مستقل از ناظرين مختلف دارد ماهيتي واحد به نام 4 بردار-تکانه انرژي است. در اين باره بيشتر توضيح خواهم داد.
    آنچه از اصالت ربط درباره ي جرم متوجه شدم اين است که جرم يک جسم مفهومي است که از نسبت ميان دو چيزي که خودشان توخالي و بدون ذات هستند، انتزاع مي شود. اينکه جرم نسبتي ميان دو چيز است را قبول دارم و نسبيت خاص هم همين را مي گويد. ولي بنا به اصالت ربط، آن دو چيز اصلا ذاتي ندارند و تو خالي هستند. حال آنکه در نسبيت خاص آن دو چيز صاحب ماهيت هستند و حتي ويژگي ها و خواص آنها که مستقل از ناظرين و مطلق مي باشند نيز در نسبيت خاص بحث مي شود. حداقل اين را نمي توان کتمان کرد که جسم بودن آن ها مستقل از ناظرين مختلف، مطلق است. يا آنکه مي خواهيد بگوييد ناظري وجود دارد که آن جسم در چاچوب او روح شود;-). حالا جدا از شوخي!، مشتاق شدم بدانم که بنا به اصالت ربط جسم ما انسان ها