• وبلاگ : شايد سخن حق
  • يادداشت : نسبت عقل و دين 16
  • نظرات : 1 خصوصي ، 16 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + حامد 
    از توضيحاتتان ممنونم، زماني که در نسبيت خاص گفته مي شود ويژگيهايي مثل طول، مدت زمان و يا جرم يک شيئ نسبت به ناظرين با سرعت هاي مختلف متفاوت ديده مي شود، به ناچار به همان شيئ مفاهيمي نسبت مي دهد که مستقل از ناظرين مختلف مطلق باشد!! و در عين حال آن مفاهيم نسبي را قائم به آن مفاهيم مطلق مي گرداند.
    براي توضيح روشن تر مثالي عرض مي کنم: يک بردار را در نظر بگيريد که در مختصات يک شخص، نسبت به محورهاي مختلف، مؤلفه دارد. زماني که يک شخص ديگري که مختصاتش نسبت به مختصات شخص قبلي دوران يافته است به همان بردار مي نگرد، اگرچه مؤلفه هاي آن بردار را در مختصات خود متفاوت مي بيند، ولي بردار همان است!! در واقع طول و جهت بردار در فضا، مستقل از مختصات انتخابي است و همان هاست که ذاتي بردار است. مؤلفه هاي يک بردار از نسبت بين بردار و يک مختصات انتزاع مي شوند و مفهوم ثانوي و نسبي هستند.
    در نسبيت خاص هم دقيقا چيزي مشابه همين است. منتها مختصات فضايي را با مختصات فضازمان جايگزين کنيد. شيئي که از ديد يک ناظر مسافت 5 متر را در 3 ثانيه با سرعت ثابت مي رود، از ديد ناظري ديگر که نسبت به آن ناظر سرعتي دارد، براي همان شيئ، مسافت و زمان متفاوتي را اندازه گيري مي کند. ولي آنچه در نظريه ي نسبيت، مطلق است، برداري است در فضازمان که ممتد به امتداد آن شيئ در فضازمان است. اين بردار در فضازمان که در نسبيت خاص 4بردار ناميده مي شود، مفهومي مطلق نسبت به ناظرين است و تنها مؤلفه هاي آن نسبت به ناظرين تغيير مي کنند. مؤلفه ها يعني تصوير آن 4بردار روي مختصات فضايي و زماني. اگر قابليت رسم داشتم، توضيح آن راحت بود. به طور مشابه ناظرين مختلفي که در سرعت هاي متفاوتي نسبت به هم قرار دارند، جرم يک شيئ را متفاوت مي بينند. اين جرم تنها مؤلفه اي از يک 4بردار به نام 4 بردار تکانه-انرژي است. 4-بردار تکانه انرژي نيز مفهومي مطلق در فضازمان است و تنها مؤلفه هاي آن نسبت به ناظرين مختلف
    پاسخ

    همان‌طور كه عرض شد، اگر نسبيت، تنها «به نظر رسيدن»‌ را ميان ناظرها متفاوت مي‌داند، گمان نمي‌رود تفاوتي با ديدگاه بشر در گذشته داشته باشد. انسان هميشه متوجه اين مي‌شده كه دو شيء در حال حركت، يكديگر را ساكن «مي‌بينند»، از همان روزي كه به اسب‌سواري مي‌پرداخت، يا دو نفر كنار هم مي‌دويدند! به نظر نمي‌رسد اين توصيف از نسبيت خاص صحيح باشد. مثلاً جرم، تفاوت آشكاري با نيروي گرانش دارد. جرم را به مقدار ماده تشكيل‌دهنده جسم تعريف كرده‌اند در فيزيك، يا مقدار انرژي دروني آن. اگر چنين باشد، تغيير جرم به معناي تغيير مقدار ماده يا انرژي تشكيل دهنده جسم است. چطور در نسبيت خاص گفته مي‌شود كه در سرعت‌هاي بالا، جرم جسم افزايش مي‌يابد؟! اگر توصيف شما صحيح باشد، يا بايد بگويند: نيروي گرانش آن افزايش مي‌يابد، يا بايد گفته شود: ناظر الف تصوّر مي‌كند كه جرم شيء ب افزايش يافته است! فقط تصوّر! ولي من از مطالعه نسبيت به نظرم رسيد كه منظورشان تغيير «خود جرم» است. يعني ماده اساساً تغيير مي‌كند، وقتي كه سرعت آن تغيير مي‌نمايد! اگر اين‌ها فقط «تصوّر» و «به نظر رسيدن» باشند،‌ مسأله پارادوكس دوقلوها نيز اشتباه مي‌شود، آيا واقعاً زمان براي آن‌كه حركت مي‌كرده «كش» آمده است، يا او تنها «مي‌پندارد» كه زمان كمتري را سپري نموده است؟! ولي در نهايت، وقتي هم را ملاقات مي‌كنند، يكي مسنّ‌تر است حقيقتاً.