• وبلاگ : شايد سخن حق
  • يادداشت : نسبت عقل و دين 16
  • نظرات : 1 خصوصي ، 16 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + حامد 
    مي توان براي ذرات بنيادي تکامل قائل شد. مي توان صور نوعيه ي عناصر شيميايي را به تصوير کشيد و قائم بدن ذرات بنيادي داخل اتم به آن صور نوعيه را به طور طبيعي در رياضيات توصيف کرد. در واقع ذرات بنيادي داخل يک اتم به منزله ي ماده هستند از براي صورت واحد آن عنصر و ذرات بنيادي تکامل يافته تر در هسته ي اتم قرار مي گيرند. حتي در ساختارهاي رياضي مي توان ديد که اين صورت هاي عناصر شيميايي هم مراتب تکاملي دارند و مي بينيد که چقدر با نظام توحيدي هماهنگ است. مي توان اين روند سطوح تجريد را ادامه داد و به طرحي براي ساختارهاي جامعه رسيد که هم با نظام ملاصدرا هماهنگ است و هم پيشنهاد عملي داده است.
    چيزهايي که گفتم اگرچه کاهش گرايي مرسوم را منتفي مي کند ولي اساس مفاهيم و ساختارهاي رياضي تغيير نکرده است. بنابرين به فهم بنده نيازي نيست که اساس علوم غربي را طاغوتي بدانيم بلکه مي توان با نگرش توحيدي استنتاج هاي غلط را اصلاح کرد و يک نظام توحيدي را متصور شد.
    پاسخ

    در گذشته‌ها كه علم طبيعيات به جاي فيزيك بر مراكز علمي حكومت مي‌كرد، آن‌روزها كه دانشمندان به «اتم» اعتقاد داشتند، يعني ذره‌اي كه «نشكن» است و تجزيه‌ناپذير و آن مبناي تمام هستي. آن روزها مي‌پنداشتند كه فرآيند «ديدن» از چشم آغاز مي‌شود؛ به اين‌كه نوري از چشم خارج مي‌گردد و به جسم برمي‌خورد. آن روزها اشياء سفيد را «مفرّق‌البصر» مي‌ناميدند، زيرا مي‌پنداشتند نور بيشتري از چشم براي ديدن آن‌ها خارج مي‌گردد! آن روزها قرآن را نيز، آيات الهي، احاديث نبوي ص و اهل بيت ع را نيز به همين تفسير مي‌كردند. هم‌اكنون هم حتي اگر اسفار ملاصدرا را برگيريد و بخش طبيعيات آن را بجوييد، حركت ماه و خورشيد را بر سبيل افلاك نه‌گانه تفسير كرده است و طبيعتاً آيات مرتبط با شمس و قمر را نيز به همين مبنا. گروهي اين را «ديناميزم قرآن» ناميدند و گروهي ديگر آن را نوعي تحريف يا تأويل بدون دليل و نادرست پنداشتند. در هر صورت، روزي كه معلوم شد آن گزاره‌هاي علمي، نادرست بوده‌اند، معلوم شد كه تفسير قرآن به آن‌ها نيز وجهي نداشته و از هول مفسّر براي بزرگداشت قرآن به علم صورت پذيرفته! بد نيست اين گذشته تاريخي خود را بررسي كنيم، تا به سادگي دستآوردهاي علمي بشر را به نگرش توحيدي پيوند نزنيم. آن‌هم دستآورد بشري كه براي «لذت بيشتر در دنيا» انديشه مي‌كند و هدفش «ارتقاء رفاه مادي خويش» است. كمي بايد بيشتر در اتصال «ساينس» به «ارزش‌هاي اعتقادي» دقت نماييم.