وبلاگ :
شايد سخن حق
يادداشت :
صرفه جويي در عيد
نظرات :
1
خصوصي ،
4
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
انجم
به به ماشا الله چقدر بزرگ شده اند. اما معلوم نيست حرص و حسد ذاتي انسان باشد يعني فعليت تعلقيه يک چيزه و فعليت تحققيه چيز ديگه. چون خُلق بعد از اختيار و فاعليت معنا پيدا مکيند تو اين مرحله سني هنوز به مرحله بلوغ عقلي فرا نرسيده.
پاسخ
قطعاً خُلق بعد از فاعليت معنا پيدا ميكند. ولي ترديدي هم نيست كه انسان به مجرّد ورود به اين جهان هستي فاعل است و «فاعليت» دارد. كودك وقتي سرش را به اطراف ميگرداند و لبخند ميزند، يا ميگريد، بدون فاعليت ممكن نيست. قطعاً هم يك سطح از اختيار را داراست، چه اينكه حيوانات نيز كه اضلّ از انسانند داراي اختيارند، اگر چه اين اختيار در منزلت تصرّف نباشد، قطعاً در منزلت تبعيّت كه هست. اينكه كودك دهان به سينه مادر نزديك نمايد، از روي نوعي اختيار است و فاعليت محسوب ميگردد. اين فاعليت نيز چون در پايينترين منزلت فاعليت است، حداقل هر فاعل را دارد: «حفظ حيات خود». خصلت «حفظ حيات خود» را اگر از قواي پيچيده عقلي كه قادر باشد بُعد زمان و مكان را دريابد خالي نماييم، تبديل ميشود به حرص و طمع. انسان گرسنه اگر خِردي نداشته باشد، تا وي را باز دارد، قطعاً دزدي ميكند، تا زنده بماند. اين پايهايترين خصلت هر فاعل است كه تلاش ميكند به فاعليت خود ادامه بدهد و براي تداوم فاعليت نيازهايي دارد كه به آنها حرص ميورزد. فطرت نيز شايد بر مبناي استاد همان «ظرفيت اوليهاي» باشد كه فرد با آن به دنيا ميآيد و با انتخاب اولين جهت، در وهله اختيارمندي، ميتواند مفاهيم متناسب با جهت را دريافت كرده و ظرفيت خود را تغيير دهد. تشكر :)