وبلاگ :
شايد سخن حق
يادداشت :
همزادپنداري ِ نام
نظرات :
3
خصوصي ،
14
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
راست قامت
http://1pezeshk.com/archives/2014/04/the-guilt-of-the-video-game-millionaires.html
با توجه به مطالب لينک بالا علاقمند شده ام اول برنامه نويسي ياد بگيرم دوم برنامه نويسي علوم اسلامي براي آپ موبايل انجام بدهم سوم براي فروش آن اقدام کنم نظرتان چيست؟ (من طلبه هستم و حدود 35 سال سن برنامه نويسي هم تا الان نمي دانم)، از نظر مالي تأمين کننده خواهد بود؟ (مقصودم درآمدهاي بسيار بالا از طريق نوشتن آب موبايل علوم اسلامي چندزبانه است نه درآمد معمولي طلبه ها ) ، يک سؤال ديگر نرم افزارنويسان سابق علوم اسلامي فکر کنم اين کار را رها کرده اند ؟ به نظر مهندس سميعي ديگر نرم افزار ابوثمامه را آپديت نکرد و خودش هم يک مؤسسه غيربرنامه نويسي ولي اسلامي مربوط به ارتباطات تأسيس کرد، مهندس طالب پور هم فکر کنم کار اجرايي در کتابخانه ملي تهران قبول کرد (يعني غير برنامه نويسي) آن نرم افزار قرآني شرکت طلوع کامپيوتر قم (اسمش يادم نمي ياد ويندوز 95 بود) هم آپديت نشد، ظاهراً اين نرم افزار نويسان طلبه ، برنامه نويسي را کنار گذاشتند؟ درآمدش مناسب نبود؟ اصلاً خود شرکت طلوع کامپيوتر يا ياسين رايانه هم مغازه و هم شرکتشان منحل شدند چرا؟ ، خودتان از طريق برنامه نويسي پول کلان بدست آورده ايد؟ اگر نه چرا؟ (درآمد نسبتا معمولي طلبه ها مقصودم نيست)
پاسخ
هَه هَه هَه، برادر، نام بسياري از بزرگاني را برديد كه از يكسو خاطرات فراواني را برايم زنده كرد و از سوي ديگر ثابت نمود برايم كه شما خود نيز از فحول و بزرگان و شناسان اين ميدانايد. در هر صورت سلام بر شما. كسب درآمد از رايانه بسيار آسان است. برنامهنويسي كه ديگر هيچ، اگر متخصص باشيد و اينكاره، بازار فوقالعاده مستعد است، فوقالعاده. اما اگر ميبينيد بسياري از بزرگان اين فن، آنانكه طلبه بودند اين فضا رها كردند، به نظر حقير يك دليل بسيار مهم دارد، چون واقعاً «طلبه» بودند. :) يك روز مهندس سميعي به بنده پيشنهاد فرمودند: معاونت فني پارسا را به تو ميسپارم، به اين شرط كه قول بدهي تا پنج سال اينجا را رها نكني، حتي پول ميدهم و سربازيات را هم ميخرم كه مجبور نباشي به خاطر معافيت تحصيلي اين همه گرفتار شوي. چرا؟! چون در ادامهاش گفت: طلبهها جايي نميمانند و تا احساس تكليف كنند كار را رها ميكنند! راست ميگفت. من هم شش ماه بيشتر نماندم و فرار كردم! بله، برادرم. طلبه طالب است، تشنه است، ميخواهد و نمييابد، ميجويد و ميكاود، گرسنهايست كه سير نميشود. پس چه بايد كند؟! طلبه آرام و قرار ندارد، اينها كه نام برديد همه طلبه بودند و هستند. اينها استقرار ندارند، زيرا دنياپرست نيستند و حاضر نبودند هرگز كه دنيا را محل آرام و قرار خود گرفته و رفاه خود را محور كار و زندگي بگيرند. اما اگر انساني رفاه مادي خود را ملاك قرار دهد، قطعاً برنامهنويسي يكي از درآمدزاترين روشهاي سركيسه كردن ملّت است. چرا؟! زيرا وقتي قيمت ميدهي، هيچ ملاكي وجود ندارد كه با آن بسنجند آيا انصاف را رعايت كردهاي يا نه! موفق باشيد اخوي. :)