وبلاگ :
شايد سخن حق
يادداشت :
سه نسل در سه شنبه بازار
نظرات :
0
خصوصي ،
10
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
برادر ديني شما
با سلام و تشکر از توجه شما به نظرات اين برادر کوچکتان
بدليل طولاني شدن پست در دو بخش ارسال ميکنم
متاسفانه مساله اي که شما در مورد يافتن همسر مناسب فرموديد در همه دوران ها مشکل انسانهاي متدين ( چه مرد و چه زن ) بوده و صدالبته که در زمان ما بسيار شديدتر و بويژه در مورد شما هم به دليل داشتن فرزند و هم بدليل افزايش حساسيت شما به علت اتفاقات گذشته بسيار مشکلتر هم خواهد بود . اما اين برادر کوچک در مورد نتيجه گيري آخرتان چند نکته به نظرم ميرسد :
1- از نظر دنيايي : بسياري از ثروتمندان دنيا يکي از توصيه هاي مهمشان داشتن طلب پيوسته تا رسيدن به هدف است . به عنوان مثال ابداع کننده روش پخت مرغ کنتاکي که در جهان بسيار پرطرفدار است طرح خود را باحدود 1000 رستوران مطرح کرد تا در نهايت يکي پذيرفت و ادامه داستان موفقيتش . و نمونه هاي بسيار زيادي که ميبينيم که حتي مادي گراياني که اميدي به دريافت کمک از عالم غيب ندارند با درک اين اصل به هدف ميرسند و از مسلمان بسيار بعيد است که اميدي نداشته باشد . در ضمن براي آنها اگر نشود ضرر اتلاف عمر داشته اند اما براي شما در صورت تلاش هر قدمش عبادات است چرا که در راه رضاي خدا و عمل به سنت پيامبر اوست حتي اگر تا آخر عمر هم نيابيد سود کرده ايد .
2 - از نظر اخروي : در مورد بحث تکليف ، وسع شما تمام نشده که خداوند (راهگشا) انجام تکليف شما را کافي بداند . از خدا بخواهيد همسر مناسب شما را بر سر راهتان قرار دهد و خودتان نيز اين تلاش را متوقف نکنيد . خداوند در تمام امور بندگي از انسان حرکت در مسير حق را ميخواهد نه صرفا رسيدن به مقصد . آيا اين حجت در قيامت پذيرفتني است که با بررسي مثلا 20 نفر ديگر اميدي نداشتم و رها کردم . شما پيگير باش اگر نشد تکليفي بر شما نيست . ولي ظاهرا حال فعليتان نزديک به بزرگترين گناه کبيره است .( نااميدي از رحمت خدا )
پاسخ
و عليكم السلام. بزرگوار، آنچه درباره نااميدي از رحمت الهي به ما آموختهاند كه قطعاً گناهي بزرگ است، نه اين است كه شما فرموديد. موضوعش اصلاً «توبه» است و در جايي كه فرد اميدي به بخشش پروردگار نداشته و لذا بازنگردد و لابه نكند و اوّاب نباشد. اين از حيَل ابليس بوده كه مردمان را از توبه بازدارد. اما نسبت به ازدواج، موضوعاً واجب نيست اصلاً، هست؟! خدا رحمت كناد استاد خوشوقت را، عادت خوبي بود شايد كه صبحهاي پنجشنبه درس حوزه را ترك ميكرديم و غيبت غيرمجاز را به جان ميخريديم، از مدرسه حقاني ميگريختيم به سمت خيابان آذر، حسينيه زينبيه س و شنيدن نصايح آن بزرگوار. ايشان به كرّات ميفرمود: «راه تقويت ايمان همين است؛ انجام واجبات و ترك محرّمات. ما مخلوقات ضعيف خدا همچنان گرفتار همين دو جزء هستيم. بنده هنوز مقلّدم و هيچ بهرهاي از قدرت و توان اجتهاد ندارم، آنچنان كه از رساله و فتاواي مرجع تقليد خود دانستهام، بر وجوب ازدواج فتوا ندادهاند. اين اولاً. لكن اگر اجازت فرماييد با مثالي، اگر چه اندكي زننده و ناگوار، مطلب را بيشتر باز نمايم. آيا اين گناه لوط، اين نبيّ بزرگ الهي بود كه نميتوانست شوهر براي دخترانش بيابد؟! مردان قوم او چگونه به فرهنگ ضالّه گمراه شده مسير نادرست در پيش گرفتند؟! طوري كه هيچ براي دامادي او يافت نميشد ظاهراً. برادر عزيز من، آسيبهاي اجتماعي چنينند. يك يا دو فرد را نميگيرند كه بازپرسيم و بازجوييم و بلكه يكجايي يك آدم خوب بيابيم. وقتي سيل سنتهاي فرهنگي ناروا موج ميزند و سونامي به راه مياندازد، حتي يك نفر را هم جا نميگذارد، اگر هم بگذارد معدود افرادي كه جستنشان عمر هزارساله ميخواهد و محله به محله گشتن!...