• وبلاگ : شايد سخن حق
  • يادداشت : اصل پنجاه و نهم
  • نظرات : 0 خصوصي ، 11 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + قاصدک 
    سلام
    حالتون خوبه
    من تقريبا خيلي اتفاقي يکسال پيش با سايتتون آشنا شدم ، ميدونيد طرز نوشتن و کلام شما منو خيلي جذب کرد ، اينکه حتي کارهاي روزمره و حرفهاي زيباتون با بچه ها رو تو يه قالب کلامي خاص ميخوندم واقعا برام جالبه. بي بهانه به سايتتون سر ميزنم دوست دارم از مسائل اجتماعي و نقد هاي زيرکانتون بيشتر بخونم . ديدگاهتون تو بيان خيلي چيزا عاليه. براي شما و خانوادتون آرزوي شادي و سلامتي دارم.
    پاسخ

    سلام. تشكر. خوش به حال‌تون، چون من هنوز خيلي با خودم آشنا نشدم. تلاش كردما، ولي... هنوز نتونستم اون ارتباطي رو كه دلم مي‌خواست با خودم برقرار كنم، يه جورايي هميشه حس مي‌كنم هنوز با خودم آشنا نشدم. نوشتن خيلي ساده است. ساده نوشتن رو دوست دارم. نمي‌دونم كلامم چي داره كه توجه شما رو جلب كرده. ولي خوشحالم. خوشحالم كه ارزش خوندن داشتم. اميدوارم ديگران نظراتشون رو به همون صراحتي بنويسن كه من درون خودم رو در وبلاگم مي‌نويسم. شايد با خوندن حرف‌هاي ديگران، در كنار چرك‌نويس‌هاي خودم، بيشتر آشنا بشم، با خودي كه هنوز نشناختم. المؤمن مرءاة المؤمن. اگر آينه هم نباشيم، عيب‌‌هاي خود را نمي‌بينيم. اگر نقص‌هايمان را ندانيم، براي برطرف كردن‌شان تلاش نخواهيم كرد. آرزو مي‌كنم همين‌‌قدر كه مَدحم كرديد، ذمّم كنيد، اگر بدي‌هايي مشاهده كرديد. از لطف همه آدم‌هاي خوب سپاسگذارم. من چقدر خوشحالم! شايد خوشحالي‌ام مربوط به پسرم باشد كه امروز ظهر، براي غذايي كه برايش درست كردم سه چهار بار ازم تشكّر كرد. نشسته است اين‌جا و مي‌گويد: بابا متشكرم كه پلو خوشمزه پختي، متشكرم كه خورش خوشمزه درست كردي، متشكرم كه سوپ هم درست كردي. براي تك‌تك‌شون تشكر كرد. يه لحظه از خودم خجالت كشيدم كه براي تك‌تك نعمت‌هايي كه خدا بهم داده تشكر نمي‌كنم. چقدر الآن حس خوبي دارم! خوندن اين كامنت هم‌زمان شد با اين سيل تشكّرات و فرصتي كه حال و هوايم را ثبت كنم! ممنون. :)