• وبلاگ : شايد سخن حق
  • يادداشت : بچه ها را پس داد!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 3 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    با سلام
    ما که به واسطه ي اين بي اخلاقي ها و چيزهايي که از شما و غير شما شنيده بوديم نسبت به ايشان و پدرشان نفرت خاصي در دلمان ايجاد شده بود. اما اگر راستش را بخواهيد نفرتمان تبديل به لعن شد چرا که با اين کارها هم دارند به اطفالي ضربه مي زنند که پناه اصلي شان خداست. (وامان از ظلم به کسي که پناهي جز خدا ندارد) هم به ما که با اين بازيهاي مسخره شان به واسطه ي خراب کردن وقت شما ضربه جدي و در حد مهلک زده اند.
    البته شک داشتم که اين را بنويسم يا خير. چون آدم مريضي که پشت اين ماجرا است اتفاقا قلبش به اين مي تپد که به شما ضربه بزند. به اين وسيله شايد متوجه مي شد که به مقصودش تا حدودي رسيده.
    پس در گذاشتند يا نگذاشتن يا ادغام آن مختاريد.
    و لعن دائم علي ظالمين

    پاسخ

    گاهي با خود مي‌انديشيدم آيا با اين بچه‌داري و گرفتاري‌هاي آن چيزي از تكليف دنيايي‌ام ز دست رفته است؟ زماني اين فكر مرا به خود مشغول كرد كه براي اولين بار بچه‌ها را گذاشت و يك‌سال رفت! آن‌موقع مدتي درگير اين مطلب ذهني بودم، ولي خيلي زود جواب را يافتم: ما قرار نيست كار خيلي بزرگي در اين دنيا انجام دهيم. تنها قرار است مدتي امتحان شويم. امتحان هر كسي هم بر اساس آن‌چه دوست اراده كند طراحي مي‌شود. براي ما هم چنين طرحي نوشته‌اند. چه باك؟! اگر تكليف است از كودكان نگهداري كنم، تلاش مي‌كنم بهترين مادر دنيا باشم! :)