وبلاگ :
شايد سخن حق
يادداشت :
باز هم پيامك از زن مطلقه
نظرات :
1
خصوصي ،
2
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
پيروز
سلام
حرفم ادامه افاضهي «صبر» است يا جوابشان، نميدانم؛ چندي قبل -بعدتر از ملاقاتمان- دوستي قديمي زنگي زد و بعد از توجيه اوليه، گوشي را داد دست يک جواني...
- شما اوکي بده، آدرسم نميخوام! از همين داش {...} ميگيرم، يه خط با تيزي به خودش يا باباش ميندازيم، اگه آدم شد و بيخيال مهريه، که هيچ، اگه نه، با يکي دو تا از بچهها ميندازيمش توي گوني و ميبريمش يه گوشهاي و يه تريپ حمد و سورهش رو درست ميکنيم، اين ميشه دوتومن! که البته بعد از حضور ...خانم توي محضر ميگيرم...
- خب حالا از کجا ميدوني که من پولتو ميدم؟!
- ببين مهندس! ما اگه بلتيم بدهي شما رو صاف کنيم، بدهي خودمون که راهدستتره!
- ...
نشد سيد! دلم سرگيجه گرفته بود، با ابوي اول مشورت و بعد احتجاج کردم، پندم داد و نهيم کرد. نشد!
اين قبيل فواحش محصنات! بايد بخورند و بچرند و هيزم آتش انبان کنند؛ تبّت يداهنّ...
پاسخ
آن روز كه اين قضيه را حضوري تعريف فرموديد، بنده هم با نظر ابوي گرام موافق بودم. نه اينكه به ديدن اين درماندگان در آتش جهنم دلخوشم كه از دريوزگيشان كه جهالتشان سبب آن است، بسي ناخوشم! نه اينكه خود را مصداق «إنّك باخعٌ علي نفسك» بدانم كه بسيار حقيرتر از آنم، اما نگاهم به اين بيچارگان، نگاه عابر به معلول است كه اگر چه پزشك نيستم براي درمان، تعيّر هم نميكنم كه گريبان خودم را نگيرد. فقط خدا را ميستايم كه چيزي را به بعضي داده كه بعضي از خود دريغ كرده و آن را واگذاردهاند؛ خرد و انديشه و عقل را ميگويم. عجيب نيك خلقتي است اين درايت! كاش همگان شكرش به جاي آورده و ميپذيرفتند موهبتش را كه چنين ذليل نگردند. اميدوارم از تجربه جديدت راضي باشي.