• وبلاگ : شايد سخن حق
  • يادداشت : اين همه پيامك!؟
  • نظرات : 1 خصوصي ، 8 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + .... 
    سلاممجدد. بله من گفتم
    بنظرم قرار دادن پيامک ها فقط ممکن است او را بيشتر به توهم و سوتفاهم بياندازد و بي فايده...
    بذاريد اين وبلاگ از روزمرگي هاي شما و فرزندانتون باشه
    راستش مثل هميشه شايد سخن حق سرچ کردم
    ولي چندتا ازپست ها رو هم زير وبلاگ نماييش داد که يکيش همين بود
    الهي روزگار به کام خودتون و فرزندانتون باشه
    پاسخ

    سلام. ممنون از اين‌كه هنوز به اين وبلاگ توجه داريد. اميدوارم هر روز بهتر از روز قبل باشيد، همراه با خانواده‌تان. د:
    + .... 
    سلام
    خوبيد انشالله؟
    چه جالب بعد از اين همه مدت اين پست برام نمايش داده شد
    اولش فکر کردم جديده
    بعد متوجه شدم نه
    پاسخ

    سلام. جديد هم داريم، ولي روي وبلاگ نگذاشتم. به نظرم توصيه شما بود، يك روزي، فرموديد ديگر پرونده را ادامه نده، تا آن زن هم ادامه ندهد و دست بردارد. درست است؟ شما فرموده بوديد؟ من هم پرونده را بستم و ديگر درباره آن ننوشتم. ولي پيامك‌هاي مطلقه تمام نشد. هر از چندگاهي هست. من البته جواب نمي‌دهم، رها كرده‌ام. آخرين پيامك ايشان همين هفته پيش بود. با بچه‌ها رفته بوديم بهشت معصومه، قبر برادر بزرگشان. ناگهان پيامك زد، من هم حين رانندگي، گوشي را دادم دست بچه‌ها، گفتم اگر دوست داريد شما پاسخ دهيد. آن‌ها هم هر كدام يك پاسخي برايش فرستادند، البته گفتم اول اسم خودتان را بنويسيد. بعد كه پاسخ‌هايشان را خواندم، ديدم بيشتر له و لورده كرده بودند، تا پاسخ بدهند! د: حالا، الآن، اكنون، نظر شما چيست؟ آيا باقي پيامك‌ها را هم بگذارم در وبلاگ؟ در پست‌هاي جديد؟ (راستي، كنجكاو شدم بدانم چه چيزي را در اينترنت جستجو كرديد كه اين صفحه براي شما آمد؟)
    + نسيم 
    سلام
    مطالب جالبيست.همت فرموديد در گذاشتن آنها...
    شايد باعث عبرت شود براي ديگران...
    موفق باشيد
    پاسخ

    سلام. إن‌شاءالله همين‌طور شود كه مي‌فرمايد. اين‌كه اگر يك اشتباه روي داد، ديگران عبرت گرفته، مرتكب نشوند، تا تكرار نشود. ممنون از نظر لطف شما.
    + اسديييييييييييي 

    شالم باحور حاور...سليخا...مه شلومخااااا(سلام دوست جوان..ببخشيد...حالتوون چطورههه؟)

    بي خيااال بابت اون حلال حرومههه ديگه...مجاب شدييييييييم..ولي بدون کارت اصلا اخلاقي نيست...دليل تراشيه...اون بدههه...شما هم ميخواي از خجالت بدي در آي...خوبههه والا به غرعااان..

    پاسخ

    تا آن‌جا كه اطلاع حاصل شده، «شالم» را يهوديان استفاده مي‌كنند كه همان «سلام» عربي است و آن‌ها زبان‌شان گير دارد، سين را شين مي‌گويند انگار!؟ اما خواهر ِ من، شما آن خانم را مي‌شناسيد؟ كداميك از خوانندگان اين وبلاگ مي‌شناسند؟ يكي را نام ببريد؟ وبلاگ من مگر چند خواننده دارد؟ از ميان همه آن‌ها چند نفر دوست ِ بنده را مي‌شناسند و از قصه خانوادگي او خبر دارند؟ آناني هم كه مي‌شناسند مانند همين دوست «بي‌نام» ِ ما، تمام قضايا را مي‌دانند. البته به كذب هم، يعني آن خانم و خانواده‌اش آن‌چنان پروپاگانداي دروغ پرداخته‌اند كه من هر از چند گاهي بعضي دروغ‌هايشان از زبان پسرخاله‌هايشان يا بعضي دوستان ديگر به گوشم مي‌رسد، گوشم مي‌سوزد از داغي و تازگي آن دروغ! حالا در ميان اين همه اخبار نادرست، بگذار چند خبر موثّق و حقيقي هم به گوش‌شان بخورد. درثاني، اصلاً هدف و غرض آن‌ها نيستند كه كارشان از كار گذشته و نسبت آن زوجه سابقه با اين زوج چونان شما و بنده است، يعني كاملاً نامحرم و غريبه! تمام اين پيامك‌ها هم تصوّر فرماييد بين يك زن و مرد نامحرم تبادل شده، همين است كه مي‌بينيد زوج چندان پاسخ معتني‌بهي نداده و غالباً به سكوت گذرانده. اما غرض، غرض استفاده و عبرت ديگران است. همان‌طور كه بارها گفته‌ام و معروض داشته شده، كسي در چاه افتاده، سكوت كند تا ديگران بيافتند يك تدبير است كه آبرو حفظ كرده باشد، اما اگر انصاف داشته باشد، فرياد «اين‌جا چاه است» سر مي‌دهد، اگر چه آبروي خودش مي‌ريزد كه ديگران مي‌فهمند در چه بدحالي‌ست، اما حداقل سايرين را نجات داده از خطر. شما ببين اين زوجه در ادعاهاي نخستينش چطور صدايش گوش فلك را كر كرده بود از بدگويي عليه زوج، برو و پرونده را بخوان، از همان نوشته‌هاي اول. اما امروز چگونه آثار درماندگي در تمام وجناتش پيداست؟! اين عبرت نيست براي كساني كه امروز خود را مي‌بينند و از فردا بي‌خبر؟! هان! كه به فردا بيانديشيد و از بي‌‌تقوايي امروز حذر كنيد. پيام اين نوشته‌ها همين است! اين بد است؟! ممنون از توجه شما.
    + اسديييييييييييي 
    —??????????
    —–-?????????????
    —????????????????
    -??????????????????……………….??????
    -???????????????????…………..????????
    -????????????????????……….??????????
    —???????????????????…….????????????
    —–??????????????????…??????????????
    ——–???????????????????????????????
    ———?????????????????????????????
    ———-???????????????????????????
    ————????????????????????????
    ————–??????????????????????
    —————-????????????????????
    —————–??????????????????
    ——————-????????????????
    ———————??????????????
    ———————-????????????
    ————————??????????
    ————————-????????
    —————————??????
    —————————??????
    —————————-?????
    ——————————???
    —————————-—??
    ———————————?

    @...............@..........@............@@@@@..........@
    @@..........@@......@.....@......@..........@......@....@
    @.@........@.@....@.........@....@..........@....@........@
    @..@......@..@....@@@@@......@@@@@....@@@@@
    @...@....@...@....@.........@................@....@.........@
    @....@..@....@....@.........@................@....@.........@
    @.....@@.....@....@.........@................@....@.........@
    پاسخ

    اين همه نماد، فقط براي اين‌كه بفرماييد وبلاگتان به روز است؟!


    ___$$&&111111111$$$&&____&&1111111111$$&&
    ___$&1111111111111$$&&__&&111111111111$$$&
    __$&1111111111111111$$&&111111111111111$$$& __$&111111111$$$$1111$$1111$$$$111111111$$$&
    _$$11111111$$$$$$$$$1111$$$$$$$$$1111111$$$&
    _$$11111111$$$$$$$$$$1$$$$$$$$$$$11111111$$&
    _$$11111111$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$111111111$&
    __$111111111$$$$$___منتظرم__$$$$$111111111$$&
    __$&1111111111$$$$$$$$$$$$$$$$11111111111$&
    ___$111111111111$$$$$$$$$$$$111111111111$&
    ____&11111111111111$$$$$$111111111111111&
    _ ____&11111111111111$$11111111&&111$$&&
    ____ __&&1111111111111111111111&&11$&&
    ______ __&&111111111111111111111&&1&
    _________ _&&11111111111111111$&_&
    __________ ___&&111111111111$$&_
    __________ ______&&&1111111$&_
    ____________________&&&111&
    ______________________&&&
    -----------------------------------------،

    سلااااااااااااااااام...ما آپيم..کمي متفاوت تر...با مطلب(هي پيشوني...مارو کجا ميشوني...)

    ولا تم سي خت شريها اگم....چز زينه بنه خدات اخوي...ووووي ز دست ايسا....هر چي پيا گن چي تو پا زينه خو.انکي ولا حيف هو

    (بي خيال ترجمههه.)

    ميدوني از لحاظ شرعي کار حراميه کهههههاين مطالب ماوقع خودتو خانوم سابقتو مي نوييسي...يه وقت يه آشنايي بخونههه...

    ضمنا زوجه شما پيامکا رو به دادگاه نشون داده نه اينکه تو سايتا و وبلاگا بزنه...

    پاسخ

    ترجمه: «والله چي بهت بگم، بگم خدا چيكارت كنه، واي از دست شماها، هر چي بهت بگم پاتو تويه كفش كردي و گوش نمي‌دي، والله حيفه!» درست ترجمه كردم؟ حالا اين كردي بود، لري بود، كجايي بود؟ من همين‌طوري با زبان فارسي سعي كردم بفهممش! اما راجع به اون مطلب، خير ايشون پيامكا رو به همگان نشان داده بودن! از جمله هم دادگاه. همين شد كه آتش فراگير شد. شوهر پدرزن را رسماً لعن كرد در پيامك و انتشار آن خشم پدرزن را بيشتر كرد و پسران را كه مريد پدر بودند به حركت در آورد! البته چه باك كه وقتي لعن علني شد، شوهر هم خيالش راحت گشت و در هر كوي و برزني لعن خود را تكرار كرد و هنوز هم هر گاه نام مسعود را مي‌شنود، يك لعن در آخرش مي‌گذارد. لعن هم به معناي فحش نيست، بله فحاشي در اسلام حرام است. ولي لعن آخرين تظلّم يك مظلوم است نزد خداي خويش كه نام ظالم را مي‌برد و مي‌خواهد كه خداوند او را از رحمت خود دور سازد. نه حرام است و نه گناه! اما يه سؤال: وقتي خصم به كذب مي‌پردازد و حق را ناحق بازگو مي‌كند، چه گناه كه ديگري به صداقت حق را از ناحق بازشناساند؟! زوجه مطالب بسياري را به دروغ منتشر كرده، زوج هم حقيقت را مي‌نگارد. بدان و آگاه باش آن‌كه زوجه را بشناسد، گوشش از اكاذيبي پر است كه اين چند پاره نوشته فقط مي‌تواند بخشي از حقيقت را نشانش دهد و خاصيت ديگري ندارد! آن‌هم كه نمي‌شناسد، فرصتي است كه عبرت گيرد و چنين آينده‌اي را از پيش تدبير نمايد! تشكر از نظر شما.
    + صبر 
    نماز نمي خواند به درک
    تمکين نمي کرد به درک
    خودش را براي همه آرايش مي کرد جز مني که شوهرش بودم به درک
    با پسرهاي دانشگاه لاس مي زد به درک
    قرآن را با بي شرمي پرتاب مي گرد به درک
    از طلبگي متنفر بود به درک
    عادت داشت خودش را با ديدن فيلم هاي سوپر ارضا کند به درک
    اين که اسرار شوهرش را براي همه با آب و تاب تعريف مي کرد به درک
    حريم خصوصي نداشتن من به درک
    حاکم کردن مادر رواني و پدر احمقش به زندگي مان به درک
    همه اينها به درک
    اما يک درد بالاخره يک روز من را خواهد کشت
    اينکه من چرا انقدر ساده بودم که چندين سال از عمرم را تلف او کردم؟
    تو نمي داني سيد خدا؟
    چرا ما طلبه ها انقدر ساده ايم . . .
    پاسخ

    مي‌فهمم چه مي‌گويي، ولي نام آن را سادگي نمي‌گذارم، ايمان به كلام وحي شايد بهتر تبيين كند اين رفتار را. وقتي به ما گفتند كه بايد به زن رحم كرد و او را گرامي داشت و بر خطاهايش بخشيد، اين كلام را با جان و دل پذيرفتيم و به قواعد اخلاقي آن پايبند شديم. ثواب آن را نيز متوقّع هستيم از خداوند بلندمرتبه كه خلف وعده نمي‌كند. اما وقتي بساط سوءاستفاده مي‌شود، نبايد رها كرد كه «عفو به اميد توبه است» و اگر اميدي به بازگشت نباشد، حتي خداوند نيز طوفان نوح به پا مي‌كند! پس هم گام اول را درست رفتي و هم گام دوم را. إن‌شاءالله! :)
    سلام
    متعجبم که دوبار توي پيامک ها ذکر شده راضي نيستم جايي منتشر بشه؛ اما شده.
    متوجه نشدم. يعني آخر سر اجازه دادن همه رو ليست کنيد توي وبلاگ؟
    پاسخ

    خير اجازه ندادند. ولي اجازه ايشان نياز نبود. وقتي پيامكي ارسال مي‏شود مانند كلامي است كه از دهان خارج شده. به قسم و اين‏چيزها كه نمي‏شود كسي را مجبور كرد حرف‏هاي ناروا را جايي بازگو نكند. بله، اگر ايشان مشروط مي‏كرد حرف‏ها را به اين‏كه جايي نقل نشود و مخاطب اين شرط را مي‏پذيرفت، بله، بر طبق المؤمنون عند شروطهم الزام‏آور مي‏بود. ولي چنين تعهدي داده نشده است. از سوي ديگر، همين واقعه به صورت عكس اتفاق افتاده است. اگر به مطالب نوشته شده قبلي مراجعه فرماييد، زوجه پيامك‏هاي زوج را همه جا نشان داد، بدون اجازه. (زوج در آن پيامك‏ها پدر زوجه را لعن كرده بود و اين لعن را زوجه همه‏جا برده و نشان مي‏داده است، حتي در دادگاه خاص و قضاياي پس از آن). في‏الجمله زوج خود را موظف به پنهان داشتن پيامك‏ها نمي‏دانسته است و نمي‏داند. تشكر از اظهار نظر شما.