• وبلاگ : شايد سخن حق
  • يادداشت : پيش‏بينيِ ازدواج، آيا؟!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 7 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + sarv 
    بسيار موافقم با شما.
    زماني که دانشگاه ميرفتم با بچه ها خيلي در اين مورد بحث ميکرديم و علي الخصوص با بچه هايي که تازه ازدواج کردن و من هميشه تو گروه جزو آن دسته از افرادي بودم که مخالف روابط طولاني مدت دختر و پسر بودم چون به نظر من هيچ اتفاق مهمي تو اين روابط به دست نميارن، دختر و پسر هر دو بر حسب شرايطي که دارن حالا به نسبت کم و زياد هر دو مجبور به نقش بازي کردن هستن و اوني نيستن که دارند نمايش ميدن. بنظر من صحبتهاي قبل از ازدواج دختر و پسر به همان اندازه يک الي دو ساعت در همان جلسه اول کفايت ميکنه و بعدش نقش پررنگ خانواده ها مطرح ميشه و رفت و آمد اونها، من به شخصه هربار که مراسم خواستگار پيش اومده نکاتي رو که مادر و پدرم بعد از جلسه خواستگاري مطرح کردن و بيان کردن واقعا من لحظه اي حتي بهش فکر نکرده بودم!!!
    اينجاست که نشون ميده گل يکي دو پيرهن بيشتر ز غنچه پاره کرده، کاش جووناي هم نسل من اين اعتماد رو به خانواده هاشون ميکردن و خودشون نمي بريدن و نمي دوختن که بعد از چندسال...:(
    هيچوقت ترم دومم رو فراموش نميکنم، وقتي اومدم دانشگاه تعداد قابل توجهي از بچه ها در کمال ناباوري جفت شده بودن و نامزد کرده بودن!!!(کاش اين تصميم ها، فکر و هدفي داشته باشه)
    پاسخ

    و بدانيد كه اين فقط مشكل ما ايراني‌ها نيست. سال‌ها پيش، يك خانم چيني، اهل گوانگژو، در قالب يك ايميل سؤال‌هايي درباره حجاب مسلمانان از من پرسيد. مسيحي بود و ناگزير شدم جستجو كنم در منابع انگليسي انجيل و مطالبي را براي ايشان ايميل نمايم. دانشجوي زبان انگليسي بود و آن‌چه در دانشگاه‌شان روي مي‌داد را برايم نوشت. و دقيقاً به شكاف ميان نسل خود با نسل گذشته اشاره كرد. وقتي گفتم: «چرا درباره اين مسائلي كه در دانشگاه با پسرهاي دانشجو برايتان روي مي‌دهد، با مادرتان صحبت نمي‌كنيد؟» گفت كه مادرش حتي نمي‌تواند با كامپيوتر كار كند(!)، مال نسل قبل است، نمي‌فهمد و بي‌خود جلوي او را مي‌گيرد و... . خلاصه متوجه شدم در بسياري از كشورها كه خانواده همچنان گرم و قدرتمند است، فرزندان نسل فعلي، با گمان اين‌كه مادرانشان آن‌ها را درك نمي‌كنند، دچار اشتباه مي‌شوند. برايشان توضيح دادم كه شايد كامپيوتر به تازگي اختراع شده باشد، ولي روابط ميان مردان و زنان به درازاي تاريخ قدمت دارد. هميشه مرد بوده، زن بوده، ازدواج هم ميان آن‌ها بوده است! پس قديمي بودن دليل بر نفهميدن اين روابط نمي‌شود. ايشان دلايل مرا نپذيرفت. چندي بعد به عشق رفتن به آمريكا، با يك آمريكايي مسنّ ازدواج كرد، با فاصله سني پانزده سال. بعد از مدتي هم، پس از مهاجرت به آمريكا، به مشكل خورد با آن آقا، رويش هم نمي‌شود آدم كه دوباره بازگردد به كشور خودش در چنين شرايطي! و متأسفانه بعد از آن ديگر از ايشان خبري به دستم نرسيد. فناوري‌هاي جديد كه آمده، دانايي‌هاي تازه پيدا شده، ما فكر مي‌كنيم كه آن‌هايي كه اين دانش‌ها را ندارد، «هيچ» نمي‌فهمند. در حالي‌كه چنين نيست و اين يك مغالطه است.