وبلاگ :
شايد سخن حق
يادداشت :
پيشبينيِ ازدواج، آيا؟!
نظرات :
0
خصوصي ،
7
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
sarv
سلام
برايم سوالي مطرح شد!!!؟؟
آيا تا به حال ليستي از سوالات قبل از ازدواج نوشته ايد که چه بايد پرسيده شود؟! توجه به چه نکاتي لازم و ضروري است؟؟!
اصلا با پرسيدن اين سوال ها قبل از ازدواج چيزي عايد دختر و پسر مي شود؟!!!
اصلا چطور ميشود شناخت پيدا کرد؟؟ وظيفه من دختر يا پسر هست يا وظيفه والدينم؟
حجم زيادي از دست سوالات در ذهنم پرسه مي زند
پاسخ
سلام. بارها و بارها... پيش از ازدواج آدم به اين سؤالات خيلي ميانديشد. در طول عمرم دو بار خواستگاري رفتم كه هر دو هم به شكست خورد. بار سوم هم بدون اينكه خواستگاري بروم ازدواج كردم! در آن دو خواستگاري خيلي حرفها زده شد. ولي جوابي كه پيدا كردم اين بود: آدمها را تا قبل از ازدواج نميتوان شناخت. چرا؟! زيرا آدمها بعد از ازدواج «عوض» ميشوند. و اين تغيير به نظر من دو بار اتفاق ميافتد. يعني حتي آدمي كه از هر نظر خوب است؛ رفتار خوب دارد، اخلاق خوب دارد، اين آدم حتي خودش هم به خودش مطمئن است و حتي اگر نخواهد شما را بفريبد در هنگام خواستگاري... يعني بحث فريب جاي خودش، بحث من متفاوت است. بله، يك موقع طرف مثلاً معتاد است، موقع خواستگاري فريب ميدهد و پنهان ميكند. ولي بحث من اين است كه اصلاً سالم، اصلاً خوب، اصلاً همهچيز تمام، ولي بعد از ازدواج تغيير ميكند. چرا؟! زيرا آدمها رشد ميكنند، يك، دو اينكه در محيطهاي مختلف رفتار گوناگون دارند. تا به حال تصادف رانندگي نداشته، هيچ وقت حرف زشت از دهانش درنميآمده، حالا ماشيني زده، آنچنان رفتار متفاوتي نشان ميدهد كه شگفتزده ميشود انسان! محيط كه عوض ميشود رفتار تغيير ميكند. دو بار در ازدواج حداقل انسان عوض ميشود. يكبار پس از گذشت چند ماه از ازدواج. وقتي دو نفر با هم آشنا ميشوند، غريبه هستند. دو نفرند كه فاصلهاي ميانشان هست. بعد از چند ماه فاصله كم ميشود و رفتارشان تغيير ميكند. يك بار هم بعد از چند سال اتفاق ميافتد. پختگي پيدا ميكنند و هنگاميكه رفتارهاي چند سال قبل خود را ميبينند، احساس ميكنند يك فرد ديگري بودهاند. چم و خم روابط را ياد گرفتهاند و نسبت به گذشته حس نگاه بزرگسال به كودكي را دارند. اينجاست كه رفتار خود را ميخواهند تغيير دهند، متناسب با تغيير نگاهي كه ناشي از پختگي ناشي از زندگي مشترك است. اما نميتوانند، زيرا در نگاه طرف مقابل خود را همان فردي ميبينند كه بودند. يعني طرفين به سادگي نميپذيرند كه طرف مقابل تغيير كرده باشد. شايد همين باشد كه بيشترين طلاق در همين پنج سال نخست اتفاق ميافتد. وقتي كه دقيقاً طرفين «بايد» عوض شوند! پس چه كنيم؟! به نظرم بايد به ماهيت ازدواج فكر كنيم كه ارتباط دو خانواده است، نه دو فرد. پاي خانوادهها را اگر به زندگي مشترك باز كنيم، اتفاقات جديدي ميافتد.