• وبلاگ : شايد سخن حق
  • يادداشت : شهيد صدر: اصل واقعيت بديهي نيست!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 8 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + کيوان 

    سلام استاد.خسته نباشيد.ميشه ازتون خواهش کنم کمي اين متن تون رو توضيح بفرمائيد؟

    اگه بر فرض محال،بتونيم استقراء تامّي انجام بديم،بداهت واقعيت ثابت ميشه؟

    آيا راه ديگري غير از محسوسات براي اثبات واقعيت وجود نداره،مثلا معقولات يا اشراقيات؟

    آيا حقيقت هم حکم واقعيت رو داره که مثلا نشه به طريق حسي و يا حتي عقلي و اشراقي به بداهتش پي برد؟

    ممنون ميشم توضيح بدبد ولو به صورت خلاصه.

    پاسخ

    ابتدا بايد بفهميم «بداهت واقعيت» چه معنايي دارد. منظور فلاسفه از اين عبارت اين است كه ما بالوجدان و بدون نياز به هيچ استدلال ديگري مي‌فهميم كه چيزهايي در وراي ما وجود دارند، هستند يعني، واقعي. اين‌كه مي‌فهميم همه چيز وهمي و خيالي نيست و چيزهايي غيروهمي در خارج از نفس ما پيدا مي‌شوند. شهيد صدر وقتي تحليل مي‌كند چگونگي دستيابي ما به اين گزاره كه «واقعيتي وراي ما هست» نتيجه مي‌گيرد كه ما از طريق «استقراء» به اين گزاره دست يافته‌ايم. البته اين نظريه نزد فلاسفه معروف ما پذيرفته نيست. اما ايشان وقتي به اين نتيجه مي‌رسد، تلاش مي‌كند براي استقراء محملي بيابد تا يقين‌آور شود. زيرا اگر استقراء مفيد يقين نباشد كه نمي‌تواند علم‌آور باشد. مي‌دانيد كه منظور از علم در منطق و فلسفه ما علم صددرصد است، يقين يعني. اين مطلب با توجه به اين‌كه كاملاً تخصصي و فلسفي‌ست، قصد نداشتم زياد توضيح دهم، زيرا نياز به حجم زيادتري از مطالب دارد. حتي بعضي از متن‌هاي عربي را ترجمه هم نكردم. موفق باشيد.