• وبلاگ : شايد سخن حق
  • يادداشت : يعني چه نظم ما در بي نظمي ماست؟
  • نظرات : 0 خصوصي ، 8 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + حامد 

    باسمه تعالي شانه العزيز
    جناب آقاي موشح!
    يکي از ويژگي هاي شاگردان آقاي حسيني هاشمي همين واژه پردازي هاي بيهوده و علمي نشان دادن چند کلمه است که به راحتي مي تواند ادا شود طبق سنت حوزوي و نيازي هم به ادا درآوردن به تقليد از غربيان با يک مشت واژه فرنگي نيست.
    منظور ما از نظم همان است که اميرالمومين عليه السلام آن را در کنار تقوا توصيه فرموده اند و عبارت مضحک بي نظمي در نظم هم از همان توجيهات تنبل گرايانه آخوندي است که عرضه مديريت بيت و منزل خود را ندارند اما ادعاي مديريت جهاني دارند و حالا که به برکت انقلاب اسلامي به حيات طيبه اي رسيده اند و بار مسئوليت را سنگين تر از ديروز يافته اند به بافته هاي اين چنيني دست مي يازند. مانند آن استادي که از وضعيت توزيع شهريه ناراحت بود اما بعد توجيه شده بود که اگر شهريه يک جا پرداخت شود و تجار نفهمند که اين خمسي که مي دهند به نام مرجعشان جدا گانه داده نمي شود ديگر خمس نمي دهند!
    اين اگر شرک نيست پس چيست؟
    لازم نيست براي نظم دادن حوزه به مدل هاي پيچيده غربي مراجعه کنيم اما اين کوچه هاي سردرگم و کلاف هاي بي سرو ته به نام حوزه همان است که دشمن مي خواهد و موفق هم شده است.
    يک مشت آخوند تن پرور هميشه در حوزه بوده اند که نمي خواهند کاري از پيش برود و حماقت هاي اين چنيني ادامه خواهد داشت تا حوزه را بميرانند .
    باشد که از حوزه اي مرده نهال هايي سرزنده بيرون بزند و آينده اي درخشان بدون اين آسيب ها و آفت ها را شاهد باشيم
    پاسخ

    با تشكر از نظر ارزشمند شما. مطلبي كه لينك داديد را مطالعه كردم. چيزي بيشتر از آن را مي‏توان در كتابي كه مرحوم علي دواني درباره آيةالله بروجردي(ره) نوشته‏اند ديد. ماجراي پرتاب استكان چاي به ديوار اتاق ايشان. اين كتاب كه بنده توفيق داشتم سال 1378 چاپ نهم آن را بخوانم، بسياري از اين مطالب تاريخي را بيان مي‏دارد. فقط دو نكته، نه، سه نكته عرض مي‏كنم؛ اول. رفتار مراجع را سخيف ارزيابي كردن كار آساني است، اما وقتي با آن‏ها مي‏نشيني عمق رفتارشان را تا خود ِ زمان حضور معصوم(ع) مي‏بيني و تازه مي‏فهمي كه چقدر ساده‏انگارانه نگاه مي‏كردي و متوجه مي‏شوي كه راز حفظ اسلام راستين چه بوده است. دوم. آن‏چه در متن ملاحظه شد، اصلاً مبتني بر مدل‏هاي غربي نبوده است، اتفاقاً چنين تعريفي از نظم را هم حقير جايي نديده است، تعريف من‏درآوردي است، از واژه‏هاي انگليسي هم استفاده نشده كه خداي نكرده خودنمايي تلقي شود، حقيقت اين است كه چون به برنامه‏‏نويسي اشتغال دارم اين چند روز تابستان كه درس آقاي مؤمن تمام شده، با واژه‏هاي برنامه‏نويسي نوشتم كه توجه بعضي از دوستان كه تخصص برنامه‏نويسي دارند بيشتر جلب شود. سوم. استاد حسيني الهاشمي(ره) واژه و اصطلاح زياد ساخته است، ولي در وراي آن عمق نگاهي نهفته است كه حقيقتاً راه‏هاي فراواني پيش روي انديشه راستين مي‏گشايد. بنده نه قصد دارم با دو كلمه انديشه ايشان را ترسيم نمايم و نه از ايشان دفاع نمايم. ولي خرسندم كه عرض كنم ايشان چيزي بيش از چند اصطلاح بي‏ارزش ايجاد كرده‏اند. بنده تفكر ساخت‏يافته فلسفي خود را - البته اگر چنين چيزي محقق شده باشد - به ايشان مديونم. البته انسان خطا مي‏كند. اين چيزي است كه امروز مي‏گويم و نسبت به آينده اميدوارم اگر گمراهم خداوند به دعاي خير دوستان مرا هدايت كند و بيامرزد. از حضور شما بسيار سپاسگزار و متشكرم.