وبلاگ :
شايد سخن حق
يادداشت :
درج متن و ترجمه قرآن در Word
نظرات :
1
خصوصي ،
8
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
سيدعلي س
سلام
ي جوري اسم آسيدروح الله رو مياري که انگار رفيق دوران مدرسه ات بود. کمي در ادبيات خود تامل کن لطفا و وقتي از يک مرد با عظمت سخن ميگيد ادبياتتون رو هم عظمت ببخشيد
اين ادبيات از حيث روانشناختي بيانگر مسائلي در شماست که الان مجال گفتنش نيست.يا حق
پاسخ
تشكر از نكته خوبي كه بيان فرموديد. اين مطلب شما ناظر به اين اصل است كه معمولاً بيان نام كوچك روشي براي «تصغير» است. البته كه گاهي چنين است و براي كوچك نمودن فرد بزرگي چنين مينمايند. اما در همان كتب موضِّح علم معاني و بيان اشعار داشتهاند علما كه كاربردهاي ديگري نيز دارد، چون «تحبيب» كه دقيقاً ملحوظ نظر نگارنده بوده است. بله، اگر براي بزرگ كردن خود، بزرگي را چونان صدا بزني كه از شأن وي بكاهي، تا همتراز مثلاً بنمايي، اين قطعاً مصداق همان بيادبي است كه ذكر نموديد. لاكن خواننده در متن قرائني را مييابد از حجم و عظمت و بزرگي عشق و علاقه و تعلّق خاطر و وابستگي و شيفتگي نگارنده به اين روح با عظمت الهي. شيدايي حقير به آن ابرمرد تاريخ حدّ و مرز ندارد. آنان كه ميشناسند ميدانند كه از كودكي شيفته اقتدار اسلامي او بودم و اساساً به هوس تبعيّت از قدوم مباركش لباس خدمت طلبگي بر تن كردم. شما كه بنفسه «انديشهها و باورها» را پس از «سواد كلاسيك» و «تحصيلات حوزوي» مطالعه نموديد و اين امر را دريافتيد. اگر با نام كوچك ياد شده از آن بزرگ، به غرض «تحبيب» بوده است و اين خُرده را بر نگارنده ببخشيد كه از چنين قاعدهاي در ادبيات بهره برده است. اگر چه نقدي بر مسائل روانشناختي كه فرموديد ندارم، چه كه مطلّع نيستم چه در نظر مبارك بوده است. ياعلي