• وبلاگ : شايد سخن حق
  • يادداشت : سارق ِ خدمتگزار
  • نظرات : 1 خصوصي ، 5 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + مقاله با دو نويسنده ؟ 

    براي اسکان، هتل مستقر شديد يا شهر زائرين عتبه که در حومه شهر کربلا است؟ آگهي اين همايش در سايت پربيننده حوزه نيوز که براي طلاب است هم منتشر شده بود و گويا دليل اينکه تعداد شرکت کننده طلبه خيلي زياد نبوده است اين است که نوشتن مقاله کار راحتي نيست. شما چطور ضمن انجام ساير کارها ظرف بيست روز مقاله مي نويسيد؟ من تبليغ اين همايش را در بين خبرهاي سايت حوزه نيوز ديده بودم و فکر مي کنم مشکل بقيه طلاب که در همايش با وجود سفرهوايي و زيارت رايگان شرکت نکردند همين است که مقاله نويسي و پايان نامه نويسي برايشان دشوار است. مثلا اگر روزي دو ساعت در نظر بگيرند، متعهد ماندن به اينکه روزي دو ساعت به فلان کار اختصاص يابد خيلي مشکل است و ناخودآگاه مشغول تلويزيون وبگردي و ... مي شود. اغلب اساتيد حوزه هم مدرس هستند و کمتر مولف هستند شايد به همين دليل. يک نکته حاشيه اي اينکه اگر آن آقا به شما سفارش پولي مي دادند يعني مي گفتند مقاله اي بنويس و اسم هر نفرمان در آن ذکر شود (ولي مولف شما هستند و پرداخت کننده پول ايشان) قبول مي کرديد؟ اين را پرسيدم زيرا به نظرم خيلي از مقالات دو نويسنده همين وضعيت را دارند و نفر دوم به خاطر رفاقت يا همسر نويسنده بودن اسمش اضافه شده، در هر صورت جالب بود که مقاله را حضوري از موسسه الوارث قم پيگيري نکرديد زيرا اين موسسه ساختمان چهارطبقه شيکي در خيابان جمهوري دارد، عتبه اباالفضل ع هم فروشگاه و موسسه شان در رويروي ساختمان جامعه مدرسين است. شايددليل وجود اين موسسات در قم اين است که سازمان اوقات درآمد موقوفاتي که براي اعتاب عراق هست را اجازه خروج از ايران نمي دهد لذا اعتاب در ايران نمايندگي زده اند.
    پاسخ

    يکي از نکات مثبتي که در زندگي‌ام دارم، اين‌که به هيچ وجه گوشي تلفن همراهم را به اينترنت متصل نمي‌کنم. خيلي‌ها در اين سال‌ها اعتراض کرده‌اند که چرا گوشي هوشمند داري ولي اينترنت روي آن نداري؟ پاسخ دادم: گوشي هوشمند را به خاطر استفاده راحت از مخاطبين و ذخيره و بازيابي شماره‌هاي تماس خريده‌ام، ولي اينترنت اگر روي گوشي باشد، مرا رها نمي‌کند و وقت و ذهنم را درگير مي‌سازد. من دوست دارم وقتي خودم تمايل دارم سراغ اينترنت بروم، نه اين‌که در خيابان، بيابان، جنگل، کوه، دره، دريا، حتي موقع رانندگي، گوشي صدا بدهد و اينترنت مرا خبر کند که بيا و پيام‌رسان مرا چک کن! اينترنت وقتي همراه آدم باشد، اختيار را از انسان مي‌گيرد. وقتي رسانه‌ها وقت انسان را ندزدند، وقت آن‌قدر کــِـــــش مي‌آيد که گاهي نمي‌داني با آن چه کني!؟ :) بعد از نوشتن آن مقاله يک کتاب 100 صفحه‌اي براي حج و زيارت نوشته‌ام، بعد از بازگشت از سفر کربلا هم، در طيّ سه هفته، 22 جلسه درس خارج يکي از مراجع را به سفارش مؤسسه ايشان ويرايش و مستندسازي کردم و پس از صفحه‌بندي در قالب 300 صفحه آماده ارائه کرده‌ام. همه اين‌ها به لطف خداست که قدرت مي‌دهد تا خودمان را از دزدان وقت حفظ کنيم. بله، اگر مي‌گفت مقاله بنويس به نام خودم چاپ کنم يا ارائه کنم، قبول مي‌کردم. گو اين‌که پارسال پيش آمد، يکي از همکاران خيلي سابق تماس گرفت که بايد براي نشريه‌اي مقاله‌اي مي‌نوشتم، يک پاراگراف نوشته‌ام ولي خشک شده‌ام و هر چه تلاش مي‌کنم نوشتنم نمي‌آيد. گفت دو سه روز هم بيشتر وقت ندارد. دو سه صفحه بيشتر نمي‌خواست باشد. متن را ارسال کرد و همان شب برايش نوشتم و فردا صبح ارسال کردم، رفاقتاً. ولي بنده خدا 500 هت زد به حسابم بابت آن، از روي لطفش. من البته درگير کارهاي خانه هم هستم، مثلاً امروز 5 صبح لپه را گذاشتم بپزد، چاي دم کردم، سفره را پهن، بچه‌ها صبحانه خوردند، رفتم پليس+10 براي معافيت دائم سه فرزندي اقدام کنم که بسته بود و برگشتم تا دوباره ديرتر بروم. ولي در کنار کارهاي خانه، مشغول نوشتن هم مي‌شوم. إن‌شاءالله خداوند اين توان را از ما نگيرد و توفيق خدمت به همه‌مان عطا فرمايد. از لطفي که به وبلاگ حقير داريد سپاسگزارم. در پناه خدا.