وبلاگ :
شايد سخن حق
يادداشت :
زن ِ بابا
نظرات :
0
خصوصي ،
8
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
[ادامه پاسخ]
...راستي اين را هم گفت كه چون فقط آشپزي چيني بلد است، بايد انواع خاصي از سبزيجات را تهيه كنيم كه وقتي من بررسي كردم، فقط در منطقه يك و دو تهران ميشود آنها را پيدا كرد و در قم اصلاً يافت نميشوند! :)) پس اين ارتباط نيز پايان يافت. همين اخيراً نيز يكي از طلبهها دعوت كرد و با بچهها رفتيم منزلشان تا با خواهرخانم ايشان آشنا شويم. فرصتي را هم ايجاد كرد تا مستقيماً با شخص مورد نظر صحبت كنم. ايشان هم قصد داشت از شهر خودشان به قم بيايد و هدف اصلياش تحصيل علوم ديني بود و بنده عرض كردم با هدف من كه نگهداري از فرزندان است سازگار نيست. من اگر ميخواستم خودم بچهها را نگه دارم تا يك فرد ديگر درس بخواند كه زن نميگرفتم. همين الآن مشغول اين كار هستم. چرا بار خود را سنگينتر كنم؟!
پاسخ
فرموديد فرد شاغل. بله. دو مورد يادم هست كه شاغل بودند، ولي هر دو اصرار داشتند كه پس از ازدواج حاضر هستند شغل خود را كنار بگذارند. ولي شرط اصلي من را نپذيرفتند، اينكه ازدواج رسمي و دائم بعد از آشنايي نزديك با فرزندان باشد و پس از مدتي كه در خانه ما زندگي كردند. دختر كه هيچ، خب خانوادهها اجازه نميدهند قطعاً، ولي هيچ زن بيوه يا مطلقهاي هم تا به حال نپذيرفته كه يك يا دو ماه در خانه ما زندگي كند و سبك و سياق زندگي ما را ببيند، بچهها هم اخلاق و رفتار او را تجربه كنند، بعد اگر همه با هم همديگر را پسنديديم، برويم محضر و سند ثبت كنيم. انگار يك تابو است و هيچ فردي با اين شرط كنار نميآيد. گويا يك رفتار مجرمانه و غيرقابل قبول است. در حالي كه متوجه نيستند هزينه آبرويي طلاق خيلي بيشتر است. اگر سند محضري بنويسيم و عقد رسمي كنيم و برحسب عرف يك جشن مختصر هم بگيريم، بعد از يكي دو ماه اگر فرزندان با ايشان نساختند يا ايشان با اخلاق بچهها، خب من كه نميخواهم زندگي پرتنشي داشته باشم، كار به جدايي اگر برسد، هم هزينه مالي و هم هزينه بيآبرويي آن كه خيلي بيشتر است. اين را نميپذيرند! چه ميشود كرد؟!