وبلاگ :
شايد سخن حق
يادداشت :
زن ِ بابا
نظرات :
0
خصوصي ،
8
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
بنايي يوتيوبي
ادامه ، آنها وقتي شغل شما را متوجه مي شدند احيانا به صورت متون پرينت شده يا اپليکيشن موبايلي با شغل شما بيشتر آشنا مي شدند برام سوال است که افرادي که خواستگاري رفته ايد به چه وجهي بيشتر علاقه داشتند ، خواستگار برنامه نويس، يا خواستگار طلبه، خواستگار پژوهشگر ، خواستگار داراي خانه و ماشين... هيچ وقت به خواستگار فرد شاغلي رفته ايد؟ يا اين خط قرمز هست؟ اين سوال را پرسيدم که بدانم فرد شاغل به چه جنبه اي علاقه داشته است برنامه نويسي پژوهشگري يا طلبگي
پاسخ
غير از يك مورد، با هيچ فرد ديگري درباره با شغلم صحبت نكردم. يعني انگار براي همهشان واضح بود كه با يك طلبه قرار است ازدواج كنند و بيشتر ميگفتند، شايد هم صرف ادعا، كه هدف اصليشان خدمت به اسلام و انگيزهشان ناشي از علاقه شديد به روحانيت و فضاي زندگي طلبگي است. يكي دو مورد هم رسماً گفتند ميخواهند عروس حضرت زهرا س باشند و از فرزندان آن حضرت س نگهداري كنند. يك فردي يادم هست ميگفت براي هر خواستگار از يك روحاني به صورت تلفني مشورت ميگيرد. آن روحاني سرشناس را ميشناختم. ميگفت تا تلفن نكند و نظر او را نپرسد تصميم نميگيرد. مدعي بود كه هر موردي تا حالا داشته مخالفت شده، ولي مشخصات مرا كه به آن روحاني گفته، او به شدت اصرار داشته كه همين مورد براي شما مناسب است. ولي وقتي شرايط مرا شنيد، گفت كه نميتواند بپذيرد. هرگز نشنيدم از هيچ فردي كه درباره خانه يا ماشين يا اموال و درآمدم سراغ بگيرد. عرض كردم غير از يك مورد. از طلاب جامعةالمصطفي دوستي داشتم كه فردي با اصالت ايتاليايي را معرفي كرد، تازه مسلمان، گفت علاقه دارد بيايد قم درس حوزه بخواند و سابقه ازدواج و طلاق داشته و شوهر مسلمان ميخواهد. مدتي با چت و ايميل به زبان انگليسي گفتگو كرديم و در نهايت يك تماس تلفني هم داشتيم. همه چيز خوب پيش رفت تا اينكه در آخرين ايميلها رسيديم به بحث خانه و درآمد. وقتي گفتم خانه ما تنها يك اتاق خواب دارد و بچهها در هال ميخوابند، ايشان برنتافت. درآمدم را هم تبديل كردم به دلار و گفتم ماهي 200 دلار است. (البته آن روز بود، امروز با گران شدن دلار وقتي حساب كردم ديدم فقط ماهي 70 دلار ميشود! علي بركة اين رئيس جمهور :) چند شرط گذاشت: اول اينكه يك خانه جديد اجاره كنيم كه حداقل سه اتاق داشته باشد؛ يكي براي پسرها، يكي براي دخترم و يكي هم براي زوجين! ديگر اينكه ميگفت بايد نگهداري از فرزندان را تقسيم كنيم، مساوي، تا ايشان بتواند درس حوزه بخواند. سوم اينكه مدعي بود همين الآن ماهي 3000 دلار در كشور خود درآمد دارد و نميشود با 200 دلار زندگي كرد و من بايد درآمد خود را افزايش دهم...