• وبلاگ : شايد سخن حق
  • يادداشت : زن ِ بابا
  • نظرات : 0 خصوصي ، 8 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + بنايي يوتيوبي 
    تشکر از توجه شما، کنجکاوم بدانم خانواده يا خود اشخاص مورد نظر از خوانندگان يا کامنت گذاران وبلاگ شما بوده اند؟، تصور بنده اين است که هيچ يک از خانواده ها و خود آن افراد چندان از روش هاي مجازي مثل وبلاگ شما يا کامنت گذاري مرتب يا شبکه هاي مجازي ديگر ارتباط طولاني مدتي با شما و مطالب وبلاگ شما نداشته اند. لذا نگران بودند که سازگاري اتفاق نيفتد بطور مثال ارتباط طولاني مدت ايميلي يا اس ام اس. خوب اين هم روشي است که با بچه هاي شما آشنا شوند و ببينند که سازگار هستند يا خير، مثلا صفحه اي در اينستاگرام براي بچه ها باز کنيد و عکس ها و مطالب بچه ها را بگذاريد تا بچه را بشناسند حتي پيچ مخفي اينستاگرام
    پاسخ

    بعضي بله و بعضي خير. بعضي هم پس از آشنايي و گفتگو، نشاني وبلاگ را گرفتند و مروري بر زندگي ما كردند. اتفاقاً دو سه نفر از كساني كه به خواستگاري‌شان رفتم، اصرار داشتند كه فرزندانم را دوست دارند و خيلي از شيوه تربيت‌شدن‌شان خشنودند. ولي اصرار بنده اين بود كه فرزندان نيز بايد احساسي متقابل داشته باشند و اين جز از طريق زماني براي آشنايي نزديك رخ مشخص نمي‌شود. مسأله اين نيست فقط كه همسر جديد بتواند فرزندان را بشناسد، فرزندان نيز به نظر من مهم هستند، چه بسا بيشتر هم. و همين سبب دردسر شده است. يادم هست مشخصاً دو مورد از افرادي كه صحبت كردم، رسماً گفتند: «شما زن نمي‌خواهيد، پرستار براي فرزندان خود مي‌خواهيد!». براي يك زن در جامعه امروزي ما خيلي سخت است كه از روز اولي كه ازدواج مي‌كند سه فرزند داشته باشند كه البته هيچ‌كدام را هم خود به دنيا نياورده باشد. پذيرش اين مطلب دشوار است. هر دختر يا زني دوست دارد مدتي را با شوهر جديد خود تنها باشد، تفريح كند، سفر برود، تا بيشتر بشناسد و آشنا شود و از اين آشنايي تازه لذت ببرد. اين فرهنگ امروز جامعه ماست و توقعي‌ست كه پديد آمده. اين‌كه روز اول «مادر» باشي و يا به قول خودشان پرستار، اين قابل قبول نيست. دقيقاً خاطرم هست يك فردي كه تحصيلات دانشگاهي‌اش را هم تمام كرده بود خيلي واضح به من گفت: «پس شأن زن در زندگي شما چه مي‌شود؟» و من نيز در پاسخ عرض كردم: «شما صحيح مي‌فرماييد، من جسارت كردم و اشتباه از بنده بود كه پيشنهاد ازدواج به شما دادم و شأن زن را با اين كار خود پايين آوردم!» و پايان تماس! :)