• وبلاگ : شايد سخن حق
  • يادداشت : مسأله شناخت 1
  • نظرات : 0 خصوصي ، 7 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + حامد 
    از اينکه هر گاه سوالي در وبلاگتون و يا ايميل پرسيده ام، وقت گذاشته و پاسخ داده ايد بسيار ممنونم. اجرتون با خدا.

    با توجه به مشکلاتي که کشورمون درگير باهش هست، چقدر اين موضوعات معرفت شناسي را براي حل مشکلات جامعه مهم مي دانيد؟
    البته بدين باور هستم که معرفت شناسي زير بناست ولي وقتي روي حرکت جهادي امام حسين(ع) و امام خميني(ره) و يا فرماندهان جنگ دفاع مقدس فکر مي کنم. گمان مي کنم جامعه ي امروز ما بيشتر از اينکه به فقيهان نظريه پرداز، که نظرياتي جامع در باب اقتصاد اسلامي و فقه حکومتي و آموزش و پرورش اسلامي و امثال آن بدهند، نياز داشته باشد، به مومنيني نياز دارد که به جاي نظريه پردازي، به صورت جهادي وارد عرصه عمل و مديريت شده و با نگاهي کلاني و مدبرانه، آن چيزهايي که از دين اسلام مي دونند را به اجرا گذارند.
    اگر هم قرار است در سطح نظري تفکر کنيم، مهمترين موضوع، روش انقلاب کردن(در نظام هاي مورد نياز کشور) است. روش انقلاب کردن را از قرآن و سيره ي اهل بيت فرا بگيريم و در تطبيق با شرايط امروزي، بفهميم چگونه انقلاب کنيم. نظر شما چيست؟
    پاسخ

    فرمايش شما صحيح است، اين‌كه به كار جهادي نياز داريم. اما كار جهادي از چه منبعي تغذيه مي‌كند؟ مرحوم امام مبناي كار جهادي خود را طرح نظريه ولايت فقيه قرار داد. اگر آن نظريه را ابتدا ترسيم نمي‌كرد، فعاليت‌هاي بعدي توجيه شرعي و عرفي پيدا نمي‌كرد. يعني بزرگان حوزه دنبال حرف ايشان را نمي‌گرفتند و مردم هم تبعيت از ايشان نمي‌كردند. امروز ما جهادگر داريم، ولي بيشترشان در تحيّر به سر مي‌برند، اين‌كه نمي‌دانند كدام روش درست و كدام نادرست است، كدام شرعي و كدام غيرشرعي، كدام به حاكميت اسلام ختم مي‌شود و كدام دست اسلام را مي‌بندد. استاد حسيني ره اين فرمايش امام را پيوسته در جلسات مكرّر مي‌خواند و به آن توجه مي‌داد: «درباره فرهنگ هر چه گفته شود کم است. و مي دانيد و مي دانيم اگر انحرافي در فرهنگ يک رژيم پيدا شود و همه ارگانها و مقامات آن رژيم به صراط مستقيم انساني و الهي پايبند باشند، و به استقلال و آزادي ملت از قيود شيطاني عقيده داشته باشند و آن را تعقيب کنند، و‏ ‏‏ملت نيز به تبعيت از اسلام و خواسته هاي ارزنده آن پايبند باشد، ديري نخواهد گذشت که انحراف فرهنگي بر همه غلبه کند، و همه را خواهي نخواهي به انحراف کشاند، و نسل آتيه را آنچنان کند که انحراف به صورت زيبا و مستقيم را راه نجات بداند، و اسلام انحرافي را به جاي اسلام حقيقي بپذيرد و بر سر خود و کشور خود، آن آورد که در طول ستمشاهي و خصوصاً پنجاه سال سياه بر سر کشور آمده. و مجلس و ملت و متفکران متعهد بايد اين حقيقت را باور کنند و اصلاح فرهنگ و از آن جمله اصلاح مدارس از دبستان تا دانشگاه را جدي بگيرند، و با تمام قوا در سد راه انحراف بکوشند. اشخاصي معدود قدرت ندارند تا اين امر عظيم الحجم مهم را اصلاح کنند و صددرصد آن را اسلامي و ملي و در خدمت کشور قرار دهند. همه مسئوليم و همه بايد در پيشگاه خدا و خلق خدا جواب تهيه کنيم. و در اين زمان که فرصتي ارزنده داريم از هيچ کس هيچ عذري پذيرفته نيست و همه بايد به مقدار توان خويش در اين امر حياتي کوشش نماييم تا خون جوانان برومند مجاهد و کوشش ملت و مجاهدات بيدريغ آن هدر نرود.» (پيام به ملت ايران و مسئولين نظام‏، 22/11/1361، صحيفه امام، ج17، ص322) آيا مي‌توانيد برداشت خود از اين عبارت را توضيح دهيد؟