• وبلاگ : شايد سخن حق
  • يادداشت : مسأله شناخت 1
  • نظرات : 0 خصوصي ، 7 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + حامد 
    فرمايشتون در مورد "يقين منطقي" تا حد خوبي پذيرفتم. در واقع شما مي فرماييد گزاره ي "من خود را ادراک مي کنم"، هرچند به آن خيلي يقين دارم. ولي باز هم اين يقين، يقين نفساني است نه منطقي.
    ولي شما تعريفتون از يقين نفساني چيست؟ يعني احتمال خيلي زياد!؟ مثلا از صفات متقين در سوره بقره که آمده به آخرت يقين دارند، يعني احتمال خيلي زياد مي دهند که آخرت وجود دارد؟
    پاسخ

    وقتي از «يقين» به عنوان صفتي براي متقين بحث مي‌كنيم، علامه طباطبايي ره نيز مانند بسياري از بزرگان ديگر مي‌فرمايند كه معناي آن اين است: «مورد و متعلّق يقين يا مربوط است به چيزي که از لوازم و اجزاء ايمان است مانند اعتقاد به وجود خداوند تبارک و تعالي و بعثت انبيا و عالم آخرت و يا ... آنچه در کمال انسان و رسيدن او به سعادت نقش دارد، قسم اول است و آن يقين داشتن به اين است که تمام امور هستي به دست خداست و او مسبّب‌الاسباب مي‌باشد؛ هيچ‌گونه توجهي به غير او نداشته بلکه همه اسباب و وسائط را مسخّر فرمان و حکم خدا بداند. بداند که خدا ضامن روزيِ اوست و هر چه را او مقدّر کرده مي‌رسد، و در نتيجه طمعي به ديگران نداشته باشد. بداند که نتيجه تمامي اعمال خوب و بد خود را مي‌بيند و خداي شاهد و ناظر بر اعمال، ‌خود حاکم روز قيامت است. و حتي از خاطرات قلبي انسان نيز آگاه است. اين حقيقت يقين است.» در تفسير قرآن نيز سه معنا براي «يقين» ذكر شده: «به معني علم و آگاهي کامل. ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّباعَ الظَّنِّ» و «ه معني مرگ . وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّي يَأْتِيَکَ الْيَقِينُ» و «به معني آشکار و روشن. کَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ». منظور از «يقين و علم در علم فقه و اصول فقه» يعني آن‌چه كه بنده با عنوان «يقين نفساني» از آن ياد كردم، تا متمايز از «يقين برهاني و منطقي» باشد، يك حالت و درك عمومي‌ست كه همه انسان‌ها آن را درك مي‌كنند و در فقه بسيار از آن صحبت مي‌شود. فرض كنيد فقيه مي‌گويد: «اگر بداند اين مايع خمر است، نبايد بخورد». خب منظور از «بداند» در اين عبارت چيست؟ آيا اين است كه «يقين جازم و غيرقابل زوال» داشته باشد؟ آيا مردم چنين يقيني در آگاهي از اشياء پيرامون خود دارند؟ يا صرف اين‌كه احتمال بالايي در صحت گزاره‌اي بدهند آن را يقيني مي‌دانند؟ مقدار اين احتمال هم از فردي تا فرد ديگر، از موضوعي تا موضوع ديگر و حتي از جامعه‌اي تا جامعه ديگر تفاوت مي‌كند. «علم و يقين در اصول فقه» چنين حالتي است، اين‌كه شما بدانيد نماز خوانده‌ايد يا نخوانده‌ايد. اگر نخوانده‌ايد اقدام كنيد و اگر خوانده‌ايد عمل به تكليف كرده‌ايد و ديگر مكلف نيستيد. به نظر شما اين نوع از علم‌ها چقدر ارزش منطقي و يقيني دارند؟ چند درصد؟ اين يقين غير از يقين كلامي به معناي باور به خداوند متعال است.