وبلاگ :
شايد سخن حق
يادداشت :
نانِمان
نظرات :
0
خصوصي ،
5
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
فروش اسپيس فريم
سلام و درود بر شما دوست گرامي
بنده بسيار از مطالب شما استفاده نمودم .
اميد است که پاينده باشيد.
پاسخ
؟؟؟
+
روياي عروس
بسيار عالي
دم شما گرم
+
ونور
سلام اگه دوست داشتيد اضافه کردن ماست يا دوغ به جاي آب رو در خمير امتحان کنيد.
پاسخ
سلام. ممنونم از پيشنهادتان. إنشاءالله تجربه خواهم كرد. در اولين فرصت. در پناه خدا.
+
مجله پارسي نامه
کاربر گرامي، سلام
در تاريخ
پنج شنبه 99 مرداد 9
نوشته شما با عنوان
نانِمان
برگزيده شده و در جايگاه
پيوندها
در
مجله پارسي نامه
قرار گرفته است. دبير تحريريه ي اين انتخاب
هايدي
و دبير سرويس آن
هما ص
بوده است. اميدواريم هميشه موفق باشيد.
پاسخ
تشكر.
+
....
سلام
ميشه دستور پخت نان تافتون خودتون رو بگيد
به همراه فوت کوزه گريش؟
مامانجون طفلي من ندبار تو اين چندوقت بنده خدا کلي خمير درست کرده همش خراب ميشه
اصلا خمير ميشه
لطفا مقدارشم دقيق بگيد
پاسخ
سلام. چند فيلم در اينترنت ديدم كه درست كردن نان را نشان ميداد.
http://www.google.com/search?q=نان+تافتون&tbm=vid
بعضي بكينگپودر داشتند و كلّي مخلفات. من همه را حذف كردم. آرد را از نانوايي محل خريديم. فقط آب و كمي نمك و خميرمايه ريختم. خميرمايه خيلي مهم است كه خوب باشد. اصل كار را ميكند. آرد را هي اضافه كردم تا خمير به نظرم خوب شود. آردها تفاوت دارند و با اندازه گفتن درست نميشود. هي كمكم آرد ريختم تا خمير ديگر به دست نچسبد. يكي دو ساعتي در قابلمه گذاشتم و در رويش. بعد يك ماهيتابه بزرگ را حسابي داغ كردم. شعله زياد. خمير را چانه زدم و داخل يك سيني شروع كردم با وردنه پهن كردن. همين اثنا مريم ديد و خواهش كرد كار وردنه زدن را بر عهده بگيرد. تقسيم كار كرديم، او وردنه ميزد و من پهن ميكردم روي يك دمكني(!) و با دمكني محكم ميچسباندم ته ماهيتابه. خوب فشار ميدادم تا بچسبد. فوري در ماهيتابه را ميبستم تا بخار كند و خشك نشود. بعد كه كمي ميپخت، در را بر ميداشتم و كمي تكان ميدادم تا به راحتي از كف ماهيتابه جدا شود، زيرش را نگاه ميكردم اگر پخته بود پشت و رو ميكردم تا رويش هم كمي سرختر شود. غربال بزرگ داشتم كه قبلاً براي پفيلا درست كردن استفاده ميكردم. نانها را روي آن ميگذاشتم تا زير و رو خوب هوا بخورد و در نهايت روي هم دپو كردم. گرماي زياد ماهيتابه چدني سبب ميشد فوري حباب بزند خمير و حالت تافتون پيدا كند. بچهها كه خيلي كيف كردند. سيداحمد و سيدمرتضي هم آمده بودند تماشا. از اين حس استقلال خانگي غرّه شده بودند! خورديم و خدا را شكر كرديم. كمي پردردسر بود و ريخت و پاش زياد داشت، ولي تجربه خوبي بود. دفعه ديگر در نظر دارم چيزهاي خوشمزهتري به نان اضافه كنم. :)