• وبلاگ : شايد سخن حق
  • يادداشت : ارتقاء ِ چادر
  • نظرات : 1 خصوصي ، 8 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + سلام 
    خدا من و ببخشه منم خيلي کنجکاو بودم ولي روم نميشد سوال کنم.....خونه ما اگر خدايي نکرده بچه ها کوچکترين مشکلي داشته باشن بايد تا امدن پدرشون صدتا نذر و نياز کنم که رفع بشه وگرنه اول خودم توبيخ ميشم،برام مايه خوشحاليه که همچين مادر بي خيالي ديگه دستش به بچه ها نميرسه.....اومدم يک خاطره شخصي بنويسم منصرف شدم...شايد دليل خستگي اون بنده خدا راه آمدن و خوبيه زياد شما بوده..بعضي ها ظرفيت ندارن
    پاسخ

    «النجاة في الصدق»؛ رهايي در راستگويي‌ست. در زندگي مشترك اين عقيده را داشتم و امروز نيز. همين مايه آسايش انسان مي‌شود. اين‌كه هر چه هست «رو» باشد و چيزي در پشت پرده پنهان نباشد. از روزي كه ازدواج كردم همه افكار و عقايد و باورها و تصميمات و برنامه‌هايم آشكار بوده است. بنابراين راه گريزي براي طرف مقابل نبود تا بتواند مرا تحت فشار قرار دهد. وقتي «آتو» نداشته باشند از تو، ترسي هم نداري و نيازي به پنهان‌كاري هم نيست. فرزندان نيز از روزي كه مادرشان رفت، هر چه پرسيدند، راستش را در جواب شنيدند. پس برايشان عقده نشد، زحمت روحي نشد، نگراني و استرس نشد. نترسيدند از اين‌كه بپرسند، زيرا ديدند بدون ترس و واهمه پاسخ مي‌دهم و همه چيز را تعريف مي‌كنم. بچه‌هايم همه چيز را درباره مادرشان مي‌دانند، دليل رفتنش را، تمام حرف‌ها و سخن‌هايش را، حتي ماجراهاي دادگاه را هم هر از چندگاهي برايشان تعريف كردم، تا خوب بدانند. پس مي‌فهمند با چه انساني طرف هستند و چه بر سر او آمده است. همين شد كه خودشان توانستند با اين مسأله كنار بيايند. مثلاً قبل از اين‌كه مدرسه بروند برايشان گفتم نگاه مردم جامعه ما به فرزند طلاق چطور است و توضيح دادم كه دليل اين نگاه مردم هم چيست. گفتم اگر «خوب» باشيد مردم خودشان خواهند فهميد تقصير شما نبوده است و شما اشتباهي نكرده‌ايد كه در اين موقعيت قرار گرفته‌ايد. همين شد كه از بيان آن نترسيدند و از همان روزهاي نخست مدرسه هر جا از آن‌ها پرسيده شد با خيال راحت گفتند كه مادرشان طلاق گرفته و رفته است و از حرف و سخن معلم و دانش‌آموزان نهراسيدند. وقتي راست بگويي، ترسي هم نداري. اين را فرزندانم ياد گرفتند و از اين بابت خدا را شاكرم. آن زن هم از همين بابت است كه راه بازگشت ندارد، مي‌بيند كه هر چه بدي كرده فقط خودش را دور كرده و ابزاري در اختيار ندارد تا ...