وبلاگ :
شايد سخن حق
يادداشت :
ليست ِ جهيزيه
نظرات :
0
خصوصي ،
5
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
سلام
خيلي عذر خواهي مي کنم ولي بنظرتون از مد نميره؟قديمي ميشه ها...مثلا مادرم برا خواهر بزرگتر به رسم زمان خودشون همين برنامه شمارو پياده کردن و سالها خورد خورد خريدن و با احتياط نگه داشتن ولي وقتي دختر خانم 17 سالش شد و شوهر کرد واقعا 80 درصد وسايل بدرد نميخورد چون خيلي قديمي بود سرويس چيني و ظروف دم دستي همه رو نگه داشتن و قابلمه ها خيلي خنده دار بود نميشد برا جهاز مصرف کرد،اگر بجاي اينکار هربار دو گرم سه گرم طلاي شکسته بدون اجرت بخريد و در قلک بيندازيد يا به مريم جان هديه بدين که به نيت خريد جهاز نگهش داره وقتش که برسه با دوبار شوش رفتن همه چيز رو با بهترين کيفيت و سليقه روز و سن خودش مي خريد...اون هم مزه و شيريني خودش رو داره...يه جوري نباشه که بعدها با خودش بگه اگر الان بود فلان طور انتخاب ميکردم....در ضمن با اين پست اشکمون درومد ،ني ني ها چقدر زود بزرگ ميشن ،مريم جان و جهيزيه ??
پاسخ
وسايل زندگي دو جورند. بعضي با پيشرفت فناوري تغيير ماهيت ميدهند، مثل گاز و يحچال. واقعاً يخچالهاي امروز خيلي با ده سال پيش فرق كردهاند. اين درست. ولي مثلاً بشقاب، قاشق، چنگال، تشت و آبكش. اينها در طول ده سال فقط ظاهرشان عوض ميشود. قبلاً گل قرمز مد بود، امروز گل بنفش مد ميشود. قبلاً گرد، حالا مربعي. اين ديگر هواي نفس است. خودمان هم ميدانيم. همهمان ميدانيم و ميفهميم كه چشم و هم چشميست و فقط براي خودنمايي. اين اسلامي نيست اصلاً. اين چيزي نيست كه خدا و پيامبر(ص) از آن راضي باشند. امروز وقتي چيزي از جهيزيه ميخريم، اولاً از گروه دوم ميخريم. يعني چند قلم بزرگ جهيزيه را كه تابع فناوري هستند، با مريم صحبت كردهام كه آخر كار خواهيم خريد. قرارمان بر خريد چيزهاييست كه در گروه دوم قرار دارند كه اتفاقاٌ بيشتر هم هستند. ولي همين گروه دوم را با سليقه مريم ميخريم. يعني مثلاً رفته بوديم سهشنبهبازار، قوري و كتري بود. گفتم كدام را دوست داري؟ يك قوري چيني كوچك انتخاب كرد و يك كتري استيل. همان را خريديم. 1. چون به سليقه و انتخاب خودش است، لذّت ميبرد كه زندگي خودش را دارد ميسازد. 2. چون وسيلهايست كه صدها سال است مهمان زندگي مردم است، صدها سال بعد هم كاربرد دارد، چه برسد به ده سال بعد. 3. نميتواند بعداً بگويد اين از مد افتاده است، چون ميداند مد چيز مزخرفي است. اين را ياد گرفته. ميداند اگر اين جمله را بگويد، يك جوري نگاهش ميكنم كه مثل سنگ آب شود، چون ميداند چقدر اين جمله در خانواده ما ننگآور و زشت و بيادبيست! آنقدر براي بچهها از اين چيزها حرف زدهام كه خودشان ديگر به حرف ميآيند، وقتي يكي را در خيابان ميبينند كه روي مد عمل كرده: «اين بيچاره چقدر پول الكي داده تا اينو بخره تا مردم بهش توجه كنند!» قاشقهايي كه امروز ما استفاده ميكنيم مال چهل پنجاه سال پيش است. ولي هنوز محكم و قابل استفاده هستند. ولي طلا، واقعاً حسي را كه خود تشت و آبكش به يك دختر دمبخت ميدهند، ندارند. يعني دختر حس نميكند كه با اينها خانه شوهر ميرود. ولي هر بار كه ظروف آشپزخانهاش را ميبيند، ناخودآگاه در ذهنش كار با آنها را تصور ميكند و اين خيلي خوب است. زيرا آمادگي رواني براي برعهده گرفتن نقشهاي خانوادگي ايجاد ميكند. ممنون از توجه شما.