وبلاگ :
شايد سخن حق
يادداشت :
توپ سازي
نظرات :
0
خصوصي ،
1
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
سلام
بله راه زياد وجود داره ....ولي گاهي هيچ فايده اي نداره وقتي اختيار دست آدم نيست يا هرکاري بکني طرف ديگه با رفتارش بي اثر ميکنه..الان شما چون تنهايي با بچه ها بر خورد مي کنيد خيلي اثر داره حرفتون يکيه امان از دو صدايي ..يکي که من باشم بايد مدام در حال توجيه و توضيح دادن خرابکاري يک فرد ديگه براي بچه کوچيک...گاهي هم خسته ميشم هم بينهايت منزجر ميشم از شدت لاپوشاني اما چاره اي نيست بايد ساخت ..امشب که بقدري فشار روحي زياد بود که زانوهام واقعا سست شدن عجيب بود تابحال اينطوري نشده بودم اما در اوج فکرو خيال و غصه با خودم گفتم نهايتا بچه ميخواد معتاد بشه کارتن خواب بشه از اين که بدتر نيست بزار بشه و واقعا اون حالت رو در ذهنم مجسم کردم و سعي کردم از الان بپذيرم سرنوشت پسرم هرچي بشه بايد آماده اش باشم و خلاصه اينجوري خودم رو تسلي دادم ..با پايين آوردن سطح توقعم بايد خودم رو ريلکس کنم اين راه حل جديد براي ادامه زندگاني
پاسخ
خيلي سخته، خيلي دردناك هم، اينكه ببيني فرزندت را طوري تربيت ميكنند كه صحيح نميداني. راست ميگوييد. همين است. من نيز زماني گرفتار همين مسأله بودم. فرزند اول خب دختر بود. مشكلي نبود. انگار مردم اين زمانه هم مثل دوران جاهليت هنوز روي پسر حساس هستند فقط. تا سيداحمد به دنيا آمد، حساس شد، روي تربيت او. ديدم دارد دعوا ميشود، گفتم: اصلاً تربيت سيداحمد به عهده شما، من هيچ كاري با او ندارم. واقعاً هم رها كردم. دوصدايي كه نميشود به قول شما. پسر اول بود و ميگفت نبايد حتي به او يك «نه» گفته شود! مريم را من تربيت ميكردم و سيداحمد را مثلاً او. نتوانست. چند ماه نگذشته خانه پر شده بود از داد و هوار. مدام سر سيداحمد فرياد ميكشيد. چيزي كه دقيقاً با آن مخالف بودم. هميشه ميگفتم كه بچه نبايد صداي «فرياد» بشنود، ثبات رواني خود را از دست ميدهد، به جهت استرس زيادي كه در صداي بلند هست. نتوانسته بود رفتار سيداحمد را بيصدا كنترل كند، با داد كنترل ميكرد. سيداحمد هم لجباز شده بود و مدام اذيت ميكرد، ميرفت در آشپزخانه و در همه كابينتها را باز ميكرد و همه چيز را به هم ميريخت. در حالي كه مريم دست از پا خطا نميكرد. به آنجا رسيد كه گفت: ازين به بعد سيداحمد رو هم خودت تربيت كن. گفتم: زدي خرابش كردي، درست كردن لجبازي خودش يك پروژه مفصل است! تا رفت راحت شدم، راحت شديم، خدا را شكر كه رفتار بچهها بهتر شد. قبول دارم كه تربيت بايد دست يك نفر باشد، خودرو را هم نميشود دونفره راند، حتي اگر بنز باشد! پدر و مادر بايد توافق كنند و تربيت را به يكي بسپارند. در پناه خدا.