سلام پي نوشت را تازه خواندم ديديد حدسم درست بود مي خواد برگرده اما مغروره فکر کنم علت غرورش هم اينه که از بچگي فکر مي کرده شخص مهمي ست به خاطر پدرش اما شايد پدر واقعا اين حرف را زده اما علتش چيست نمي خواد مسئوليت دختر را بپذيره فکر نمي کرده شما محکم براي طلاق بايستيد
ببينيد درد اجتماع همين رذائل اخلاقي ست که ادم ها مي شوند به قول امام خر ديزه
البته خود دختره استاد است ولي بعد از ديدن دوستم و دختر خاله ام مطمئنم اخلاقشون تغييري نمي کنه خدا کمکشون کنهراستي مادرتان مگر خانه شان تهران نيست؟وقتي ايشان نباشند غذا را چه مي کنيد؟
لطفا يک سوال هم برايم از مادرتان بپرسيد خورشتهاي الو اسفناجم به خوبي شمالي ها نمي شه ايا فوت خاصي دارد چهگونه درست مي کنند؟
مرسي