وبلاگ :
شايد سخن حق
يادداشت :
خانواده؛ دشمن كاپيتاليسم 3
نظرات :
0
خصوصي ،
4
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
حامد
ممنون، اگرچه توضيحتون برايم مفيد بود ولي بنده از جنبه ي ديگري سوال داشتم. فرض کنيد که مي خواهيم زندگي دو فرد را مقايسه کنيم. فرد اول واقعا متدين است و به وجود امام زمان در حال غيبت اعتقاد راسخ دارد و بر اين اعتقاد عمل هم مي کند. فرد دوم نيز واقعا متدين است و دوازده امام را قبول دارد ولي مي گويد امام دوازدهم در همان دوران به شهادت رسيده است. يا مي گويد که از نسل امام يازدهم هنوز امام دوازدهم متولد نشده است.
اين دو فرد در زندگي کردن چه تفاوتي با هم دارند؟ دستورات و احکام فردي که در هر دو يکسان است. يعني هر دو نماز و روزه و زکات و ... را به جا مي آورند. در دستورات اجتماعي هم که هر دو موظف به رعايت قوانين جامعه ي اسلامي هستند.
پس چه تفاوتي در زندگي اين دو فرد وجود خواهد داشت که طبق
" لم تعرفني حجتک ضللت عن ديني"
، اين تفاوت به قدري مهم است که
اين فرد از دينش گمراه مي شود؟
در مورد معاد بين دو فردي که اولي باور به معاد دارد و عمل مي کند با دومي که باور به معاد ندارد، تفاوت واضح است. مثلا فرد اول حق ديگران را ضايع نمي کند ولي فرد دوم چون باوري به معاد ندارد رعايت حقوق ديگران را بي اهميت مي شمارد. بنابرين در عمل بين معاد باوري و عدم باور به معاد تفاوت زيادي وجود دارد. حال سوال بنده در مورد مهدويت و باور به وجود امام زمان است که در عمل چه تفاوتي بين شخصي که به آن باور دارد و عمل مي کند با شخصي که باور ندارد وجود دارد؟
پاسخ
دستورات اجتماعي را ما گاهي خيلي ساده در نظر ميگيرم؛ جلوي خانه ديگران آشغال نريزد، از چراغ قرمز عبور نكند، دزدي نكند و رشوه نگيرد... خلاصه حق ديگران را ضايع نسازد. ولي، آيا تمام دستورات اجتماعي يك مسلمان همين است؟! «امامت» اصلاً براي چيست؟ براي همينها؟ يا مسأله اساساً چيز ديگريست؟ خداوند ما را خلق كرد تا انسانهاي خوبي باشيم؟ يا، تا دنيا را جاي بهتري براي زندگي كنيم؟ مگر قرار است ما تا ابد در اين دنيا زندگي كنيم؟ خداوند «امامت» را گذاشته تا جلوي «شيطنت» ابليس را بگيرد. مسأله اين است. از روز نخست، ابليسي بود و آدمي. داستان از آنجا آغاز شد. وقتي ابليس وعده كرد تا همه را فريب دهد. مگر كساني كه گليم خودشان را بيرون كشيده و اخلاص داشته باشند. اما آيا همين كافيست؟ اينكه هر كسي گليم خود را از آب بيرون بكشد؟ امام خميني(ره) اگر قيام كرد چون به اين اكتفا نكرد. ديگران كردند. همين بود كه ساكت ماندند. قيام نكردند و جلوي تدليس ابليس نايستادند. كسي كه به مهدويت اعتقاد دارد، اهل قيام ميشود. او معتقد است كه كسي منتظر است. امامي پشت پرده غيبت. جامعه قرار است ساخته شود. دنيا مهم نيست. دنيا فانيست. دنيا به زلزالي در روز واقعه نابود ميشود. با همه تكنولوژيهايش. هيچ گوشي موبايل هوشمندي هم باقي نخواهد ماند. و نه تانك و هواپيما و ماهوارهاي. قيامت نزديك است. مسأله اين نيست. مسأله درگيري دائم با كفر است. خداوند اين را خواسته است. امامت را هم براي همين. آنكه امام را شهيد ميداند، يا آنكه او را هنوز متولد نشده، انتظار ندارد. مينشيند تا خبري برسد. اما كسي كه هر روز، چشمهايش را وقتي باز ميكند، صبح كه بيدار ميشود، دغدغه جامعه بشري را دارد، تا آنكه هر روز منتظر است، فرصت قيام را پيدا كند، او طور ديگري زندگي ميكند. وقتي بداني امام (عج) زنده است، در ميان ما راه ميرود، طبق روايات، ما را ميبيند و ما او را ميبينيم، ولي نميشناسيم، درد متفاوتي وجودش را فرا ميگيرد. هر روز درد امام را درك ميكند. امامي كه حيّ است. امامي كه هر روز به تو مينگرد و هر هفته گزارش اعمالت را ملاحظه ميكند. كه چه بشود؟ كه ببيند آيا تلاشي كردهاي تا بازگشت او را تسريع كند؟ تسهيل نمايد؟ از مهدويت قيام در ميآيد و از عدم آن قعود. تلقّي حقير اين است.