سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این آگهی ارتباطی با نویسنده وبلاگ ندارد!
   

خداوند به ابراهیم علیه السلام وحی کرد : ای ابراهیم! من دانایم و هر دانایی را دوست دارم . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

تازه‌نوشته‌هاآخرین فعالیت‌هامجموعه‌نوشته‌هافرزندانم

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

در صفحه نخست می‌خوانید:  حلقه میانی چیست؟ - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - 
شکیات نماز + شنبه 101 اسفند 20 - 2:49 عصر

هست
به صورت کارت‌های کوچک
کامل اما نه
همه حالات مختلفه

پیشنهادی
این‌که همه جمع شود
30 حالت شد
شک‌های مربوط به نماز



دیدم جا نمی‌شود
در جداولی که می‌شناسیم
این شد که گردونه ساختم
طراحی و چاپ
می‌چرخانی و حکم شک را می‌یابی
این‌جا هم برای فروش: https://basalam.com/movashah
شاید کسب درآمدی هم



برای فرزندان خودم نیز قابل استفاده
برای همه اصلاً
کامل‌ترین شاید تا امروز

امید که در ثواب استفاده‌کنندگان شریک باشیم
به دعای خیرشان!

پ.ن.
نمودار شکیات:



[نمودار کامل]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: ساخت 12 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  حلقه میانی چیست؟ - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - 
مسیر اتوبوس پردیسان + پنج شنبه 101 اسفند 11 - 8:52 صبح

نیست
پیدا نمی‌شود
این‌طور که نمی‌شود از اتوبوس استفاده کرد
مدام باید از این و آن بپرسی
از راننده مثلاً
مسیر حرکت را
تا بتوانی خط مناسب را انتخاب کنی

ما بیشتر خط کامکار-پردیسان را استفاده می‌کردیم
آن را هم با پرس و جو یاد گرفتیم
برایم سؤال:
چرا خود اتوبوسرانی تصویر آن را در سایت خودش نمی‌گذارد
مگر خیلی سخت است؟

چند روز پیش خطوط تغییر کرد
جدید شد
باید پیدا می‌کردم مسیر را دوباره
بیلبوردهایی نصب کرده
نقشه‌هایش اصلاً قابل تشخیص نبود
بی‌کیفیت و کوچک
فقط خیابان‌ها را نوشته
برای خودم که پیدا کردم
گفتم روی اینترنت هم بگذارم

خط 1: گردشی دور حرم

[اندازه بزرگ]

خط 5 قدیم: از پردیسان به قلعه کامکار

[اندازه بزرگ]

همان خط 5 قدیم: از کامکار به پردیسان

[اندازه بزرگ]

خط 4 تغییر کرده: از پردیسان تا نبوّت

[اندازه بزرگ]

همان خط 4 مسیر برگشت: از نبوّت به پردیسان

[اندازه بزرگ]

خط 61 قدیم: پردیسان تا پارکینگ شرقی حرم

[اندازه بزرگ]

مسر برگشت خط 61 قدیم: از پارکینگ شرقی تا پردیسان

[اندازه بزرگ]

خط 411: پردیسان تا سه راه خورشید (نزدیک میدان مطهری)

[اندازه بزرگ]

خط 61 جدید به جای قبلی: از پردیسان تا روبه‌روی بازارچه زمزم (در عمار یاسر)

[اندازه بزرگ]

خط 42: پردیسان تا میدان مطهری

[اندازه بزرگ]

ولی این کافی نیست
تمام خطوط باید با هم باشد
در یک تصویر
تمام خطوط اتوبوسرانی شهری قم
که چه؟
که بشود مسیریابی کرد
مثلاً می‌خواهد برود شهرک فرهنگیان
خودش در پردیسان
چطور می‌شود؟
اگر خطوط در کنار هم
مثل نقشه‌های مترو
دو خط را پیدا می‌کند
از پردیسان با چه خطی برود
تا کجا
که قطع کند خط دیگری را
خط را عوض کرده
برسد به مقصد
تقاطع خطوط اتوبوسرانی خیلی مهم است
کدام ایستگاه‌ها مشترک هستند
در کنار هم هستند
نزدیک

این وظیفه خود این سازمان است
بخشی از خدماتی که ارائه می‌کنند
امید که خود به انجام رسانند!

نقشه محله‌های شهر قم:

[اندازه بزرگ]

نقشه مناطق شهر قم:

[اندازه بزرگ]

منبع:
نقشه‌ها را از سایت شهرداری قم برداشتم (http://map.qom.ir)

پ.ن.
اخیراً سامانه https://www.qom.ir/mybus راه‌اندازی شده
که زمان دقیق حرکت اتوبوس‌ها را هم نمایش می‌دهد


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: سند 31 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  حلقه میانی چیست؟ - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - 
برنامه درسی ملّی + دوشنبه 101 اسفند 8 - 3:15 صبح

مشکل در اجراست
برنامه هست
برنامه‌ریز هم
طراح
اما راهکارهای اجرایی
این را چه کنیم؟

ده سال پیش تدوین شده
تصویب
این برنامه:



این یعنی:



[نمودار کامل در اندازه بزرگ]

بین برنامه و اجرا خالی‌ست
سازمانی متناسب
ساختاری توانا
نظارت باید
سامانه‌ای جهت مطالبه و مراقبه

چقدر از این قوانین ِ متکامل داریم؟
کم نیست
فکر کنیم که چرا اجرایی نیست!

قال صدّیق اَعظم(ع): «فَیَا عَجَباً عَجَباً، وَ اللَّهِ یُمِیتُ الْقَلْبَ وَ یَجْلِبُ الْهَمَّ مِنَ اجْتِمَاعِ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ عَلَى بَاطِلِهِمْ وَ تَفَرُّقِکُمْ عَنْ حَقِّکُمْ» (نهج‌البلاغه، خ27)
شگفتا به خدا که هماهنگى این مردم در باطل خویش، و پراکندگى شما در حقّ خود، دل را مى میراند، و اندوه را تازه مى گرداند. (ترجمه شهیدی)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مدرسه 36 - فرهنگ 89 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  حلقه میانی چیست؟ - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - 
بزرگ پسندی + سه شنبه 101 اسفند 2 - 4:45 عصر

همه ما
اصلاً انسان
یک‌جور انگار در فطرت
در غریزه
تبلیغ ساندویچ‌های یک‌متری را دیده‌اید؟
کباب‌های یک‌متری؟
اصولاً غذاهایی در ابعاد بزرگ؟
کم نه
برای جذب مشتری
همین‌هایی که در گینس هم ثبت می‌کنند
برای شهرت
کیک مثلاً
به چه بزرگی
همبرگر هم
خوردنی‌هایی عجیب بزرگ

اما انسان
مگر ما چقدر می‌خوریم
چقدر می‌توانیم؟
بزرگی چه فایده؟
ده تا کوچکش شاید بیشتر
از نظر مقدار
ولی «چشم» هم هوس خود را دارد
«اندازه» خیلی بیشتر به چشم می‌آید!

برای هر کدام یک پیتزا
معمولاً این‌طور
این‌بار اما فقط یکی
یکی به اندازه تمام سینی
چشم‌گیر



چشم‌شان را گیر انداخت
به چشم‌شان آمد
حسّ تازه‌ای
لذّت بیشتری
با این‌که در مقدار تفاوتی نداشت
فقط در ابعاد

خوردن فقط مزّه نیست
فقط بو
فقط طعم
دیدن هم هست
روح هم حتی
همه بهره‌ای دارند
فراخور توانمندی‌شان
«شهوت بینایی در خوردن» همین ابعاد است
زیبایی و چینش است
تنوّع رنگ‌ها و زیبایی آن‌ها

انسان چقدر موجود پیچیده‌ای
چقدر جزئیات دارد
محاسبه‌اش از توان خارج
به محاسبه‌ای که خدا کرده اعتماد باید
احکام برای همین
اخلاق
پروردگار صلاح و فساد این پیچیدگی را می‌داند
ما را مطلّع ساخته
تا خرابش نکنیم
از کار نیاندازیمش
اگر به دستورالعمل و راهنمایش عمل کنیم!

قال سید الأوصیاء (ع): «کُلُّ مُقْتَصَرٍ عَلَیْهِ، کَافٍ» (نهج‌البلاغه، ح395)
هر چه بدان بسنده کردن توان، بس بود همان. (ترجمه شهیدی)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - آشپزی 93 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  حلقه میانی چیست؟ - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - 
پنیر ِ خانگی + سه شنبه 101 بهمن 18 - 2:7 صبح

توانش بیشتر شده
کارآیی‌اش
از وقتی ارتقایش دادیم
این‌جا
آرامپز را

اصلاً آرامپز ابزار خوبی‌ست
آرام پختن نیکوست
دما کمتر
بافت غذا سالم‌تر
مواد مفید از بین نمی‌رود
این نمونه

یکی از محصولات آن پنیر است
از محصولات شیر
نمودارش را قبلاً رسم کردم
هر آن‌چه از شیر می‌شود کسب کرد
این‌جا

چند باری هست
پنیر می‌سازیم
در خانه
چهار کیلوشیر
یک کیلو پنیر می‌دهد
با آرام‌پز که باشد
یک شب تا صبح
با دستگاهی که تغییر کرده
چه پنیری هم



چهار کیلو شیر محلی
پس از جوشاندن سرد می‌شود
تا دمای 40 درجه
داخل آرام‌پز که باشد
سردتر نمی‌شود
نصف قرص از مایه پنیر
قرصی که از داروخانه می‌خریم
آنزیمی مختص پنیر
یک شب تا صبح در همین دما
صبح کاملاً لخته شده
جدا شده
پنیر از آب پنیر
یک ساعت هم که در کیسه بماند
همه آب جدا می‌شود

هر کیلو شیر را 13 هزار و پانصد
پس پنیر 54 می‌شود
هر کیلو
نه فقط ارزان‌تر از بازار
که چرب‌تر
خیلی چرب‌تر و مقوّی‌تر
کم‌نمک هم
چون دست خودمان است و نمک می‌توانیم اصلاً نریزیم

نه این‌که فقط دنبال اقتصاد مقاومتی
مقاومت در محصولات خانگی
بالاتر
بچه‌ها شیفته این پنیر شدند
زیاد
دو روزه می‌خورند
در دو روز تمام
همه را مصرف
از این جهت به صرفه نیست
این‌که زود تمام می‌شود این پنیر ِ خانگی! :)

قال سراجُ المُنیر (ع): «لَا تَجْعَلُوا عِلْمَکُمْ جَهْلًا، وَ یَقِینَکُمْ شَکّاً؛ إِذَا عَلِمْتُمْ فَاعْمَلُوا، وَ إِذَا تَیَقَّنْتُمْ فَأَقْدِمُوا.» (نهج‌البلاغه، ح274)
دانش خود را جهل، و یقینتان را تردید قرار ندهید. زمانى که دانستید عمل کنید، و هر گاه یقین کردید اقدام نمایید. (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - آشپزی 93 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  حلقه میانی چیست؟ - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - 
فقط یک منفی + دوشنبه 101 بهمن 10 - 7:0 صبح

دیدم لباس پوشیده
پنج و نیم صبح
متعجّب
پاسخ داد:
«دارم میرم نماز مسجد»
- هنوز شیفت کاری دزدها تمام نشده
پرنده تو خیابون پر نمی‌زنه
می‌خوای بری مسجد؟
فعلاً همون نماز مغرب و عشا رو برو
بذار یه ماه بگذره
یه سال بشه
بعد نماز صبح رو تو مسجد بخون!

افراط خطرناک
به خودی خود
چه برسد به این نوعش
آدم یهو از هر چه انجام داده پشیمان
دیده‌ایم
کسانی که عجله کرده‌اند
غوره نشده مویز!

همه بچه‌ها را صدا کردم
جمع‌شان
جلوی وایت‌بورد
لازم بود برای همه‌شان بگویم



- بچه‌ها می‌خوام براتون یه داستان بگم
خوب گوش کنید

همان اول صبح
بعد از این‌که نماز را در خانه خواندیم

- یه معلّمی به دانش‌آموزاش میگه انشا بنویسن
یک صفحه
اولی تحویل میده
معلّم هم یک مثبت براش میذاره
دومی اما متفاوت
دور تا دور صفحه نقاشی هم میکشه
کلی گل و سنبل
نقطه‌ها را هم با خودکار قرمز
چند رنگ
این‌بار معلّم دو تا مثبت میذاره
برای دومی
سومی که این ماجرا رو می‌بینه
دور تا دور صفحه نقاشی میکشه
رنگارنگ
ولی حوصله نمی‌کنه انشا بنویسه
همین‌جوری تحویل معلّم میده
با این قضاوت:
«انشا یک مثبت داشت
انشا با گل دو مثبت
پس یک مثبت برای گل
من حداقل یک مثبت که میگیرم
به خاطر گل‌هایی که کشیدم دور صفحه کاغذ»

اما معلّم فقط یک منفی به او داد
بدون هیچ مثبتی
حدس بزنید چرا؟

پاسخ را گفتند
پاسخ را گرفتند
و داستان را تطبیق به واقعیت کردم:

- خدا از ما واجبات را خواسته
مستحبات اضافه بر آن
وقتی هنوز نماز قضا مانده باشد
وقتی هنوز غیبت و دروغ باقی
وقتی روزه‌هایی که قضا نکرده‌ایم
این فقط یک توهّم احمقانه است
غیرعاقلانه
نقاشی کردن دور کاغذ
به امید نمره گرفتن
این نمی‌شود
این بدون آن نمی‌شود
این پس از آن مقبول است

یادم هست سال‌های اول طلبگی
دیده‌ام که می‌گویم
کسانی داشتیم شب و روز اهل دعا
نماز شب و تمامی مستحبات
حتی مراعات پای چپ و راست
و کلاهی که بر سر می‌گذاشتند
وقتی به سرویس بهداشتی می‌رفتند
دو سال بعد رها کردند
نه فقط عمل به مستحبات
که واجبات
چه جاها که نرفتند
که نباید
طلبگی را نه فقط رها
به گرفتاری‌هایی عجیب هم مبتلی
از افراط به تفریط‌هایی شگفت!

- بچه‌ها!
قبل از نوشتن مشق دور کاغذ را تزئین نکنید
ممکن است خسته شوید
یا وقت تمام شود
آن‌وقت چه می‌کنید؟!

کتب باب مدینةُ الْعِلم(ع): «طُوبَى لِنَفْسٍ أَدَّتْ إِلَى رَبِّهَا فَرْضَهَا وَ عَرَکَتْ بِجَنْبِهَا بُؤْسَهَا» (نهج‌البلاغه، ن45)
خوشا به حال کسى که واجبات پروردگارش را به جا آورده، و مشکلات را تحمل نموده. (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  حلقه میانی چیست؟ - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - 
نظم ِ بدوی + جمعه 101 بهمن 7 - 5:0 صبح

خراب شده
چند روزی‌ست
نه حتی چشمک‌زن
کاملاً خاموش
احتمالاً چیزی روی مدار الکترونیکی آن سوخته
شاید یک خازن الکترولیت مثلاً
چراغ راهنمایی نزدیک خانه‌مان

مسیر شلوغی
معطّلی
بیشتر اوقات
سه زمانه است
حوصله‌سربر
تا سبز می‌شد همه می‌دویدند
بی‌احتیاطی
تصادفات خطرناک
حتی بعضی از قرمز عبور می‌کردند
یکی دوبار نزدیک بود به خودم بزنند

چندوقتی‌ست سریع شده
عبور و مرور
خیلی معطّل نمی‌شوی
مردم خودشان مراقب
آهسته می‌روند
ترافیک هم نمی‌شود
خیلی راحت‌تر از قبل
نظم را هر کسی خود بر عهده گرفته



از وقتی خراب شده
انگار بهتر شده
رفتارها منطقی‌تر
مردم خودشان حواس‌شان هست
بیشتر
یک‌جور نظم طبیعی
عجیب
اما واقعی

آیا ممکن است با رفتن مدرنیته همه چیز بهتر شود؟!
با بازگشت به یک نظم درونی
به جای نظمی که از بیرون کنترل می‌کند
نظمی که این‌قدر «روبوتیک» نباشد
با اختیار انسان بیشتر سازگار!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرهنگ 89 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  حلقه میانی چیست؟ - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - 
دیدی گفتم + سه شنبه 101 بهمن 4 - 5:0 صبح

منتظر
در ماشین
تا مریم بیاید
من و سیداحمد و سیدمرتضی

صحبت شد
سیداحمد از ماجرایی گفت
قبلاً تذکر داده
می‌دانستم این‌طور می‌شود
سرانجام آن را
از سر تجربه

- الآن اگه بهت بگم «دیدی گفتم» شاید ناراحت بشی
مردم معمولاً این‌طور
نوعی شماتت
ولی یه جمله از یه نفری می‌خوام برات بگم
خیلی وقت پیش شنیده:
اونیکه میگه «دیدی گفتم» دوستته
دشمن میگه «می‌خواستم بگم»!

توضیح لازم
توضیح دادم
شیرفهم
- دشمنت نمی‌خواد موفق بشی
پس بهت نمی‌گه
می‌ذاره در خطا بیافتی
گرفتار بشی
بعد که خوب تو دلش بهت خندید
با این جمله ویرانت میکنه: «می‌خواستم بهت بگم»
خب چرا نگفتی؟
چرا تذکر ندادی؟
چرا کمک نکردی تا خطا نکنم؟
گرفتار نشم؟
اما دوست
حتماً میگه
تذکر میده
حتی وقتی توجه نکنی
عمل نکنی
چون نمی‌خواد در خطا گرفتار بشی

بله
درسته که شماتت بده
شاید اگر این جمله رو نگه بهتر
ولی هدفش چیه؟
«قبلاً گفتم، عمل نکردی، گرفتار شدی، بعداً اگر گفتم، عمل کن، گرفتار نشی»
هدف این
که بدانی باتجربه‌تر از توست
اعتماد
قبول کنی
برای پذیرش آینده
برای کمک‌های بعدی
این شماتت را تحمّل می‌کند
او که می‌خواهد از خطاهایش بکاهد!



- یک جمله دیگه هم یادم افتاد
از یک بزرگی:
«وقتی رو در رو با کسی هستی، او پشت سر تو را می‌بیند، چیزی را که تو نمی‌بینی»
همیشه دنبال این باش که نظر دیگران را بدانی
درباره خودت
و پشت سرت
آن‌چه نمی‌توانی ببینی
ما خودمان را معمولاً کم می‌بینیم
خیلی کم
یکی دوبار در روز که جلوی آینه باشیم
ولی دیگران
آن‌ها هستند که «مدام» ما را می‌بینند
خودمان و رفتارمان را
عاقل به نظر دیگران اهمیت می‌دهد
چون برای بهتر شدن نیاز دارد

«اینا رو از کجا یاد گرفتی بابا»
سیدمرتضی پرسید
به گفتگوی من و سیداحمد گوش می‌داد
- روی در توالت عمومی خوندم! :)
به شوخی گفتم
خندیدند
- پسرم اگه کتاب زیاد بخونی، می‌بینی این‌چیزا تو کتابا هست!

قَالَ عِصمَةُ الأولیاء (ع): الْغِیبَةُ جُهْدُ الْعَاجِزِ. (نهج‌البلاغه، ح461)
به زشتى یاد کردن مردمان پشت سر آنان، سلاحى است براى مرد ناتوان. (ترجمه شهیدی)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - خودم 11 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  حلقه میانی چیست؟ - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - 
لکه پذیری + شنبه 101 بهمن 1 - 2:52 صبح

اصلاً خوب نیست
یقین زیادی
اطمینانی که پایه ندارد
صددرصدی
چنین باور و تفکری
وقتی اعمال و رفتار خودمان را در نظر داشته باشیم
ما همیشه در معرض خطاییم

سیدمرتضی زحمت کشید
در فترت میان امتحانات نوبت اول
فرصت و وقتی اضافی
فرنی شکلاتی درست کرد
یک نوع «پودینگ» به گفته خودش
خوشمزه هم :)



به قانون هم عمل
قانون خانه ما
همه ظرف‌ها را شست
هر چیزی که برای پخت و پز به کار گرفته
تمیزکاری اساسی
هر کسی که از آشپزخانه استفاده می‌کند

عصر رفتم شام آماده کنم
دستگیره یخچال کمی شکلاتی شده
خیلی کم
تمیز کردم
تذکر هم دادم
به رسم همیشگی

«نه، کار من نبوده»
- پسر گلم، غیر از تو کسی از پودرکاکائو استفاده نکرده که
شاید دستت کثیف بوده
مسأله‌ای نیست، فقط خواستم بگم حواست بیشتر جمع باشه، همین!
«من صددرصد مطمئنم که دستگیره یخچال رو کثیف نکردم»
- ببین!
قضیه حالا جدی شد
دستگیره یخچال واقعاً قضیه خیلی کوچیکیه
تمیزش کردم
ولی
قضیه «اطمینان» خیلی بزرگه
نمی‌تونم بهت گیر ندم
همین‌که از باور صددرصدی درباره رفتار صحبت می‌کنی
نگران‌کننده است
مجرمانه است اصلاً
خطرناک
«خب من یقین دارم دستم تمیز بوده»

باید برایش توضیح می‌دادم
باید از «توهّم» درش می‌آوردم
از این خطر
باید می‌فهمید در چه مصیبتی ممکن است گرفتار شده باشد
بزرگترین مصیبت بشریت؛
«یقین در درستی رفتار خود»

- یادته همین دیروز هم سر یک موضوع دیگری همین را گفتی
بارها ازت شنیدم
این چند وقت
بدجور
عاقل این‌طور حرف نمی‌زند
همیشه احتمال خطا می‌دهد
در رفتار خودش
«مگه من چی گفتم؟»
بر حرفش اصرار داشت
خیلی سریع موضع گرفت
ناراحت
- از کلمات «یقین، اطمینان، صددرصد» استفاده نکن
وقتی از رفتار خودت صحبت می‌کنی
«شاید» یادت نرود
همیشه احتمال بده شاید اشتباه کرده باشی
این را هیچوقت فراموش نکن
تا عمر داری
تا زنده هستی
«انتقادناپذیر» نباش
وقتی هر کسی گفت
هر کسی ایراد گرفت
اگر گفت مثلاً این‌جا رو «لکه کردی»
بپذیر:
«شاید حواسم نبوده، ببخشید اگر لکه شده»
سعی کن «لکه پذیر» باشی
انتقادپذیر یعنی
آدمی که فکر کند
فقط فکر
همین کافیست
فکر کند یقین دارد اشتباه نکرده
همان لحظه بزرگ‌ترین اشتباه عمرش را کرده
بزرگ‌ترین!

وقتی درباره رفتار خودمان صحبت می‌کنیم
همیشه احتمال خطا هست
باید بدهیم
درصدی احتمال
درصدی شاید
شاید متوجه نبوده و خطا کرده باشیم
اگر ندهیم انسان نیستیم
عاقل نیستیم
فناپذیر نیستیم
ادعای خدایی‌ست
خودپرستی
و این خطرناک
خیلی خیلی خطرناک
و ِری دَنجرس (Very Dangerous) یعنی!

قال طَریقُ المُستقیم (ع): «سَیِّئَةٌ تَسُوءُکَ، خَیْرٌ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ حَسَنَةٍ تُعْجِبُکَ‏.» (نهج‌البلاغه، ح46)
کار زشتى که تو را برنجاند، نزد خداوند از عملى که تو را دچار خودبینى نماید بهتر است‏. (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - آشپزی 93 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  حلقه میانی چیست؟ - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - 
غیبت + شنبه 101 دی 24 - 5:39 عصر

سیداحمد حرف می‌زند
درباره فرد دیگری
سیدمرتضی قطع می‌کند:
«غیبت نکن»

و من:
- سیدمرتضی، غیبت چیه؟
جوابی نمی‌دهد
- به چه حرفی می‌گن غیبت؟
«نمی‌دونم»
- وقتی به یکی می‌خواهی بگویی غیبت نکن، باید معنای غیبت را بدانی خب!
«من از همه شنیدم که غیبت نباید کرد»
- از هیچکدومشون نپرسیدی که غیبت چیه؟

سیدمرتضی نپرسید
ولی سیداحمد:
«بابا غیبت به چی می‌گن؟»
- مگه مسجد نمی‌رید؟ از پیشنماز مسجد بپرسید.
سیدمرتضی: «من امشب می‌پرسم»
سیداحمد: «بابا تلفن دفتر رهبری چنده؟»
- از 118 بگیر!

راه همیشه نباید ساده باشد
آسان
راه رسیدن به پاسخ
گاهی دشواری خوب است
که جواب را ندهی
بروند و راه رسیدن به جواب را پیدا کنند
همیشه که در کنارشان نیستی
آینده‌ای هست



سیداحمد تلفن کرد و پاسخ گرفت:
«یه چیزی درباره طرف بگی که اگر بفهمه ناراحت بشه»
سیدمرتضی هم حضوری پرسید
به پاسخ رسیدند
و از آن مهم‌تر
راه رسیدن به پاسخ را تمرین کردند!

کتب صَفْوَة اللّه (ع): «فَإِنَّمَا أَهْلَکَ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ أَنَّهُمْ مَنَعُوا النَّاسَ الْحَقَّ فَاشْتَرَوْهُ، وَ أَخَذُوهُمْ بِالْبَاطِلِ فَاقْتَدَوْهُ.» (نهج‌البلاغه، ن79)
امت هایى که پیش از شما بودند تنها دو چیز مایه هلاکت و بدبختى آنها شد: نخست اینکه آنها مردم را از حقشان باز داشتند، ازاین رو ناچار شدند حق خود را (از طریق رشوه) به دست آورند و دیگر اینکه مردم را به باطل سوق دادند و آنان نیز از آن پیروى کردند. (ترجمه مکارم)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

<      1   2   3   4   5   >>   >

جمعه 103 فروردین 10

امروز:  بازدید

دیروز:  بازدید

کل:  بازدید

برچسب‌های نوشته‌ها
فرزند عکس سیده مریم سید احمد سید مرتضی مباحثه اقتصاد آقامنیر آشپزی فرهنگ فلسفه خانواده کار مدرسه سفر سند آموزش هنر بازی روحانیت خواص فیلم فاصله طبقاتی دشمن ساخت انشا خودم خیاطی کتاب جوجه نهج‌البلاغه تاریخ فارسی ورزش طلاق
آشنایی
سید مهدی موشَّح - شاید سخن حق
السلام علیک
یا أباعبدالله
سید مهدی موشَّح
آینده را بسیار روشن می‌بینم. شور انقلابی عجیبی در جوانان این دوران احساس می‌کنم. دیدگاه‌های انتقادی نسل سوم را سازگار با تعالی مورد انتظار اسلام تصوّر می‌نمایم. به حضور خود در این عصر افتخار کرده و از این بابت به تمام گذشتگان خود فخر می‌فروشم!
فهرست

[خـانه]

 RSS     Atom 

[پیام‌رسان]

[شناسـنامه]

[سایت شخصی]

[نشانی الکترونیکی]

 

شناسنامه
نام: سید مهدی موشَّح
نام مستعار: موسوی
جنسیت: مرد
استان محل سکونت: قم
زبان: فارسی
سن: 44
تاریخ تولد: 14 بهمن 1358
تاریخ عضویت: 20/5/1383
وضعیت تاهل: طلاق
شغل: خانه‌کار (فریلنسر)
تحصیلات: کارشناسی ارشد
وزن: 125
قد: 182
آرشیو
بیشترین نظرات
بیشترین دانلود
طراح قالب
خودم
آری! طراح این قالب خودم هستم... زمانی که گرافیک و Html و جاوااسکریپت‌های پارسی‌بلاگ را می‌نوشتم، این قالب را طراحی کردم و پیش‌فرض تمام وبلاگ‌های پارسی‌بلاگ قرار دادم.
البته استفاده از تصویر سرستون‌های تخته‌جمشید و نمایی از مسجد امام اصفهان و مجسمه فردوسی در لوگو به سفارش مدیر بود.

در سال 1383

تعداد بازدید

Xکارت بازی ماشین پویا X