سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این آگهی ارتباطی با نویسنده وبلاگ ندارد!
   

بردبارى پرده‏اى است پوشان ، و خرد شمشیرى است برّان ، پس نقصانهاى خلقت را با بردبارى‏ات بپوشان ، و با خرد خویش هوایت را بمیران . [نهج البلاغه]

تازه‌نوشته‌هاآخرین فعالیت‌هامجموعه‌نوشته‌هافرزندانم

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

در صفحه نخست می‌خوانید:  حلقه میانی چیست؟ - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - 
هویّت ِ بورس 34 + جمعه 98 اردیبهشت 6 - 5:0 صبح

حالا آیا دولت بدهی بانک‌های فدرال رزرو را بازپرداخت می‌کند؟
نه!
چرا بکند؟!
اصلاً این خواست فدرال رزرو است که مدام به دولت وام بدهد
و پس نگیرد
زیرا واقعاً که پولی جابه‌جا نمی‌شود
فقط سند بدهی امضا می‌گردد
دولت آمریکا مدام به بانک‌های خصوصی بدهکارتر می‌شود
همین
و بانک‌دارها هم در مقابل
اولاً:
ثروت‌شان افزایش می‌یابد
زیرا تمام این طلب‌هایشان از دولت تبدیل به پول می‌شود
یعنی مانند پول کار می‌کند
چون اعتبار است
یعنی سندی‌ست که یک روز قرار است مثلاً الکی به پول بدل گردد
که البته هرگز نمی‌گردد
ولی بانک‌ها همین سندها را پشتوانه وام دادن به مردم قرار می‌دهند!
تعجب نکنید
این همان جادوگری رباست
که بانک‌ها امروزه انجام می‌دهند
یعنی وام دادن ِ وام!

ثانیاً:
وقتی دولت آمریکا به بانک‌های خصوصی بدهکار باشد
آن‌ها راحت‌تر تصمیمات خود را بر دولت تحمیل می‌کنند
از دو جهت برنده می‌شوند!

سخت شد
اجازه دهید بیشتر توضیح دهم
مثلاً دولت آمریکا می‌خواهد به مردم فقیر و بیکار پول بدهد
خب نیاز به پول دارد
ولی ندارد
چون مالیات به این اندازه نبوده
چرا؟
تولید مالیات وابسته به تولید است
و تولید به اندازه‌ای در آمریکا نیست که تأمین هزینه کند
آمریکا سال‌هاست که تولید خود را به خارج از کشور واگذار کرده
لباس‌هایشان در بنگلادش تولید می‌شود
قطعات الکترونیکی در چین و سنگاپور و مالزی
و...
پس دولت از بانک‌های فدرال رزرو که خصوصی هستند پول قرض می‌گیرد
البته پول که نه
فقط عدد
این عدد را می‌ریزد به حساب مثلاً بیمه بیکاری
من بیکار هستم
کارت ولفیر خود را می‌برم تا نان بخرم
من از نانوا نان می‌گیرم
عددهای بدهی دولت الآن به حساب نانوا منتقل شده
نانوا هم با این عدد خرید می‌کند
مثلاً آرد می‌خرد
حالا عددها به حساب شرکت آرد منتقل شده
این چرخه تا کجا ادامه دارد؟!
تا زمانی که داخل کشور آمریکا باشد که مشکلی نیست
چون همه فقط عددها را جابه‌جا می‌کنند
عددهایی که قبلاً نبود
ولی بانک خصوصی
برای این‌که به دولت وام بدهد
این عددها را اضافه کرد به سیستم

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 - اقتصاد 134 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  حلقه میانی چیست؟ - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - 
هویّت ِ بورس 33 + چهارشنبه 98 اردیبهشت 4 - 5:0 صبح

حالا برگردیم به بحث قبلی
یادتان اگر باشد
«بدهی» برای بانک حکم «ثروت» را دارد
یعنی
هر چه یک بانکی بتواند طلب‌های خود را افزایش دهد
یعنی «بیشتر بدهی ایجاد کند»
یعنی بیشتر بدهکار داشته باشد
او پول‌دارتر است
زیرا «پول» در بانک‌های امروز مساوی‌ست با «سند طلبکاری»
چون بانک‌ها از آینده می‌خورند
از طلب‌هایشان

یاد لطیفه‌ای افتادم
همین‌جا میان این سطور
هم شاد می‌کند
هم موضوع را روشن‌تر
زن و شوهری دعوایشان شده
قاضی رأی داد:
شوهر بیش از روزی یک سهم ندارد
فرداروز
شوهر نقشه‌ای کشید:
سهم امروز را گرفتم
حالا سهم فردا را هم بده
فردا خلاص باش و راحت
زن پذیرفت
اما فردا راحت نبود
زیرا سهم پس‌فردا را هم
شوهر هر روز سهم‌های روزهای بعد را مطالبه می‌کرد
این شد روال
هر روز سهم بخشی از تقویم آینده
با یک محاسبه ریاضی
مرد سهم دویست سال را مصرف کرده بود!
ولی
مگر این مرد بیش از 80 یا 90 سال قرار بود عمر کند؟!
یا بیش از 30 یا 40 سال زندگی مشترک داشته باشد؟!

حالا
دولت آمریکا یک نهاد مستقل است
از بانک
این در اقتصاد آمریکا خیلی مهم است
مدل تری‌گپس
سه شکاف را مشخص می‌کند
این‌جا را ببینید:



دولت یک بنگاه مستقل است
هزینه و راندمان آن هم مستقل
و تأثیرگذار
چون یکی از بزرگ‌ترین مشتریان بازار است
دولت اگر هزینه‌های خود را عمداً افزایش دهد
یعنی بدهی خود را به بانک‌ها افزایش داده
این یعنی افزایش ثروت بانک‌ها
دقت فرمودید؟!

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 - اقتصاد 134 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  حلقه میانی چیست؟ - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - 
هویّت ِ بورس 32 + دوشنبه 98 اردیبهشت 2 - 5:0 صبح

اما
یک اتفاق مهم‌تر هم افتاد
که خیلی از ماها از آن بی‌خبریم
اقتصاد آمریکا مستقل شد
از دولت
قبلاً اسکناس‌ها را «خزانه‌داری آمریکا» امضا می‌کرد
حالا دیگر نه
«فدرال رزرو» امضا می‌کند (قبلاً در این‌جا با تصویر اسکناس نشان داده‌ام)
چه اتفاقی افتاده است یعنی؟
این یعنی چه؟

ما در ایران بانک مرکزی داریم
بانک مرکزی نوکر دولت است
دولت بر تمام فعالیت‌های آن نظارت دارد
شورای پول و اعتبار مال ِ دولت است اصلاً
پس پول ما دولتی‌ست
البته این نبودها
اول که ناصرالدین شاه امتیاز بانک شاهنشاهی را به یک خارجی داد
آن روز نبود
بانک مرکزی در حقیقت خارجی بود
و مستقل از حاکمیت
بانکی که اسکناس چاپ می‌کرد و قوانین پولی و اعتباری را وضع
امروز ولی همه چیز دست دولت است

آمریکا این طور نیست
دولت آمریکا تمام حق خود را واگذار کرده
بانک مرکزی ندارد اصلاً
دوازده بانک خصوصی هستند
که مستقل از دولت می‌باشند:
«بر اساس قانون مصوب کنگره ایالات متحده آمریکا در سال 1913، "ذخیره فدرال " تأسیس شد. بر اساس این قانون سرتاسر ایالات متحده آمریکا به 12 منطقه? بانکی تقسیم می‌شود. کلیه فعالیت‌های بانکی این مناطق توسط هیئت مدیره سیستم ذخیره فدرال کنترل و هماهنگ می‌شود.»

دولت البته با آن‌ها ارتباط دارد
نماینده و ناظر
ولی
آن‌ها خصوصی هستند
و غیردولتی:
«بانک مرکزی ایالات متحده آمریکا... این نهاد متشکل از 12 بانک مرکزی به عنوان حامیان فدرال رزرو و از نظر قانون ایالات متحده آمریکا، خصوصی و مستقل محسوب می‌شود اما بخشی از تصمیمات دولتی بر فعالیت آن‌ها دخالت دارد.»



این متن را ببینید:
اسکناس آمریکا
معرفی اسکناس‌های آمریکا تا صد سال پیش
حالا این را بخوانید:
اسکناس فدرال رزرو
اسکناس‌هایی که
بعد از تحوّل در اقتصاد آمریکا
منتشر می‌شوند

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 - اقتصاد 134 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  حلقه میانی چیست؟ - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - 
هویّت ِ بورس 31 + شنبه 98 فروردین 31 - 5:0 صبح

اجازه دهید کمی علمی‌تر عرض کنم
منطقی‌تر
با گزاره‌های قابل فهم‌تر
خلاصه‌تر:
1. پول کالا تولید نمی‌کند
2. پول پول می‌آورد (در نظام ربوی یا سرمایه‌داری)
3. پول کالا می‌آورد
4. نیروی کار افزایش نیافته است

دیدید چه شد؟
یعنی پول پول می‌آورد
پس پول کالا می‌آورد
چون با پول کالا می‌خریم
ولی در فرض 1
ما بدیهی می‌دانیم که پول کالا خلق نمی‌کند
پس پول کالایی را می‌آورد که خود خلق نکرده است
پس چه کسی این را خلق کرده است؟
نیروی کار هم که ثابت بوده
چون پول‌دار که کار نکرده
او با پول پول درست کرده
یعنی ما پولی داریم که معادل آن کار ِ تولیدی نکرده‌ایم
پس یک کسی باید کرده باشد
این کار تولیدی را
چه کسی؟
همان نیروی کاری که ثابت است
یعنی چه؟
یعنی نیروی کار باید بیشتر کار کرده باشد
تا بتواند هزینه کالاهای پول جدید را هم تأمین کند
به همین سادگی!

اما این‌که چرا آمریکا با این‌که بدهکار است
باز هم ثروتمندترین کشور جهان است
خیلی جالب است
سؤال مهمی‌ست
و پاسخ روشنی هم دارد
اقتصاد آمریکا خیلی ویژه است
متفاوت از بسیاری کشورهای جهان

زمان نیکسون
یکی از رئیس‌جمهوران نامرد آمریکا
چند اتفاق شگفت افتاد
اولی این بود که معاوضه اسکناس با سکه نقره برچیده شد
قطع شد یعنی
دزدی‌ای آشکار
تا روز قبل مردم سکه نقره را می‌دادند و اسکناس یک دلاری می‌گرفتند
روی آن هم نوشته بود قابل بازپرداخت به سکه نقره
روز بعد اما
بعد از تصمیم و سخنرانی نیکسون
دیگر اسکناس می‌بردی به تو سکه نقره نمی‌دادند
یعنی از وعده نوشته شده روی Note تخلّف کردند
این روال تا امروز در آمریکا ادامه دارد

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 - اقتصاد 134 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  حلقه میانی چیست؟ - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - 
هویّت ِ بورس 30 + پنج شنبه 98 فروردین 29 - 5:0 صبح

بورس هم همین است
شکست در بورس باید هر روز باشد
اما چقدر؟
نه به اندازه‌ای که همه خرده‌سرمایه‌دارها ورشکست شوند
و گرنه دیگر از کار می‌افتند
از بورس خارج می‌شوند
یا از چرخه بانک بیرون می‌روند
نظام سرمایه‌داری مانند نظام برده‌داری‌ست
هیچوقت مال خود را ضایع نمی‌کند که
برده خود را نمی‌کشد
ممکن است او را گوش‌مالی بدهد
به کار بیشتر وادار کند
ولی اگر ببیند به مرحله مرگ نزدیک شده
برایش پزشک خبر می‌کند
دوا و درمان راه می‌اندازد

نیروی مولّد در جامعه
در حکم برده برای سرمایه‌دار است
بازار بورس و بانک
قوانین یعنی این‌طور طراحی شده
تا جایی که نیروی کار از کار نیافتد او را وادار می‌کند
وقتی در حال سقوط است
دستش را می‌گیرد
آن قوانینی که فرمودید برای همین است
مثلاً قانون ورشکستگی
برای حمایت است
وقتی نابود شد
تمام بدهی‌هایش را صفر کند
ولی نه برای همه
نه همیشه
نه همه سهام
بازار سهام برای خود سهم ممتاز هم دارد
سهمی که همیشه باید سودش پرداخت شود
حتی پس از ورشکستگی
همیشه اولویت دارد
این را ببینید

فارغ از این‌که مارکس با چه معادلاتی این را ثابت کرده
ما خودمان
با یک نگاه کلّی
در جامعه‌مان می‌بینیم
در شهرهای بزرگ‌تر
هر چه که رفاه بیشتر می‌شود
شاهد بیگاری بیشتر هستیم
مثلاً برادر من
در تهران
او قطعاً زندگی مرفه‌تری نسبت به من دارد
اما
میزان کار او
بسیار بیشتر است
بسیار بیشتر از میزان رفاهی که دارد
یعنی چه؟
یعنی من اگر در همین شهر قم
نصف کاری را که او هر روز انجام می‌دهد انجام دهم
می‌توانم همان میزان رفاه که او دارد را داشته باشم
ولی او در تهران
به خاطر هزینه‌های بالا
برای هر چیزی که در اختیار دارد
دو برابر کار می‌کند
این در همه‌جای دنیا هست
عین همین ماجرا
نظام سرمایه‌داری مردم را وادار به کار بیشتر می‌کند
زیرا این خیلی واضح است که «پول کالا تولید نمی‌کند»

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 - اقتصاد 134 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  حلقه میانی چیست؟ - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - 
هویّت ِ بورس 29 + سه شنبه 98 فروردین 27 - 5:0 صبح

دقت کردید
نظام سرمایه‌داری ناگزیر به افزایش کار مولّد است
زیرا پول که نمی‌تواند کالا تولید کند
پس وقتی پول پول آورد
یعنی تولیدکننده را تولیدکننده‌تر کرد
یعنی ده ساعت کار کارگر را
تبدیل به صد ساعت کار کرد

در ابتدا خیال می‌کردیم این افزایش تولید از طریق توسعه صنعت است
شعار این بود
این‌که سرمایه وقتی انباشته شود
می‌تواند هزینه‌های تولید را کاهش دهد
بنابراین
اضافه تولید، ناشی از سرمایه است
نه افزایش کار کارگر
پس به کارگر فشاری نیامده
محصول هم بیشتر شده
سودآوری هم

ولی مارکس در کتاب سرمایه
با بیان مثال‌های فراوان
و نشان دادن آن‌ها با معادلات ریاضی
ثابت می‌کند که این طور نیست
سرمایه پیوسته در تلاش است تا نیروی مولّد را به کار بیشتر وادار کند
برده‌داری نوین
از گرده همه آدم‌ها بیشتر کار می‌کشد

تورّم هم همین است
تورّم کارش همین است
تورّم تا کجا ادامه پیدا می‌کند
تا زمانی که پیوسته حجم کار مردم را افزایش دهد
دیروز اگر یک ساعت کار می‌کرد پنج تا نان می‌خرید
امروز اما
با یک ساعت کار فقط چهار نان می‌تواند بخرد
چرا؟
آیا حقوقش کم شده؟
نه
ولی نان گران شده
ولی در واقع نان نیست که گران شده
بلکه ارزش پول کم شده
یعنی در حقیقت همان اولی درست بود
حقوق او کم شده است
چون حقوق او با پول پرداخت می‌شود
و بانک‌ها
ارزش پول را شناور می‌کنند
و این تخلّف از وعده‌شان است
روزی که طلا و نقره را از ما گرفتند و جایش سکه دادند
پول فیات درست شد
بدون پشتوانه!

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 - اقتصاد 134 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  حلقه میانی چیست؟ - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - 
هویّت ِ بورس 28 + یکشنبه 98 فروردین 25 - 5:0 صبح

حالا من رباخوار
به او پیشنهاد می‌کنم:
این هزار تومان را بگیر
موتور بخر
ماهی ده تومان به من برگردان
روز آخر دو هزار تومان به من پس داده‌ای
فشار هم به تو نمی‌آید
موتوردار هم می‌شوی

وسوسه است دیگر
طرف هم که حساب و کتاب درستی بلد نیست
این طور قضاوت می‌کند:
چه خوب!
بدون این‌که پول بدهم صاحب موتور می‌شوم
بعد کم‌کم پس می‌دهم
بدون این‌که مجبور باشم فشار به خودم بیاورم

ولی بعدتر
می‌بیند که ناگزیر شد روزی یک ساعت بیشتر کار کند
زیرا
با آن مقدار کاری که می‌کرد که تراز مالی‌اش صفر بود
دخل و خرجش مساوی
حالا خرج رفته بالا
چون اقساط وام اضافه شده
پس قطعاً باید درآمد را افزایش دهد
یعنی بیشتر کار کند
حالا آیا می‌تواند زن و فرزند را به اضافه کاری ترجیح دهد؟
خیر
زیرا دیگر مدیون است
مجبور یعنی
قبلاً بین اضافه کاری و خانواده
دومی را برمی‌گزید
یا حتی بین اضافه کاری و رفتن به سینما
اما حالا
برای حفظ خانواده مجبور است تا حدّ مرگ هم که باشد
کار کند
چرا؟

آها
این مهم است
رباخوار
یعنی سرمایه‌داری سنّتی
چطور می‌تواند کارگر مولّد را به کار بیشتر وادار کند
به بازپرداخت وام
از طریق انحصار زمین
زیرا خانه او را رهن وام می‌کند
درباره انحصار زمین مطلب خیلی بیشتر است
که غم‌بارتر
«انحصار» یا مونوپولی پاشنه آشیل نظام سرمایه‌داری‌ست
اگر نباشد
کاپیتالیزم نیست

خلاصه
او امروز برای حفظ خانواده
ناگزیر است دولاپهنا کار کند
در حالی که قبل‌تر
برای حفظ خانواده کمتر کار می‌کرد

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 - اقتصاد 134 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  حلقه میانی چیست؟ - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - 
هویّت ِ بورس 27 + جمعه 98 فروردین 23 - 5:0 صبح

چرخه سرمایه به خودی خود ارزش تولید نمی‌کند
چرخه سرمایه مانند آبی‌ست که روی پره‌های آسیاب ریخته می‌شود
چرخه سرمایه باید بتواند
باید بتواند
تا نیروهای کار جامعه را به کار بیشتر وادار کند
چگونه؟
با بدهی

من رباخوار
سنّتی‌ترین شیوه کاپیتالیزم
سرمایه‌داری
من هزار تومان دارم
ولی می‌خواهم قدر دو هزار تومان کالا مصرف کنم
بدون این‌که کار کنم
البته که برای به دست آوردن هزار تومان اول
باید کار کرده باشم
رباخواری که از صفر شروع نمی‌شود
کار انباشته اولی نیاز است
ولی بحث سر هزار تومان دوم است
پولی که قرار است بدون کار و بدون تولید به دستم بیاید
پول که در حقیقت نه
کالا
یعنی من هزار تومان کار انباشته دارم
چون کرده‌ام
حالا هزار تومان کار انباشته دیگر می‌خواهم
بدون این‌که کار کنم
چه می‌کنم؟
تحریص

می‌روم سراغ کارگر:
تو دلت می‌خواهد یک موتور سیکلت داشته باشی؟
البته که کارگر می‌خواهد
ولی او پنج فرزند و یک همسر دارد
ماهی صد و بیست ساعت کار می‌کند
تا زندگی خود را در کف نیازها حفظ کند
زن و فرزند را
او دلش می‌خواهد یک موتور بخرد
ولی
هرگز موتور خریدن
او را به کار بیشتر وادار نمی‌کند
زیرا خسته است
در هنگام خستگی
از خود می‌پرسد:
آیا دو ساعت در روز بیشتر کار کنم تا بتوانم با پول آن موتور بخرم؟
نه
ارزشش را ندارد
بروم این دو ساعت را با زن و بچه‌هایم خوش باشم
بیشتر حال می‌دهد
بیشتز از زندگی لذّت می‌برم
فوقش فردا هم پیاده سر کار می‌روم
مهم نیست
پاهایم قوی‌تر می‌شود
بودن با زن و بچه بیشتر از موتور ارزش دارد!

او بیشتر کار نمی‌کند
او بیشتر مصرف نمی‌کند
او قناعت می‌کند
زیرا لذّتی که از همراهی با خانواده می‌برد بیشتر از موتور است

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 - اقتصاد 134 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  حلقه میانی چیست؟ - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - 
هویّت ِ بورس 26 + چهارشنبه 98 فروردین 21 - 5:0 صبح

می‌دانم سخت شد
اجازه دهید بیشتر توضیح دهم
قبلاً عرض کردم که پول چیست
اعتبار چیست
ارزش مالی چیست
حتی سهام هم
همه این‌ها به خودی خود هیچ چیزی نیستند
این‌ها کارهایی هستند که فشرده شده‌اند
بسته‌بندی شده‌اند یعنی
یعنی اگر نانوا کار نکند
اگر قصاب کار نکند
اگر کشاورز و دامدار
این اسناد مالی تهی می‌شوند
هیچ نیستند
به قول آدام اسمیت فقط کار مولّد ارزش می‌سازد
کارهای خدماتی را مولّد نمی‌داند

خب
خوب دقت کنید
من هزار تومان پول دارم
این هزار تومان را که نمی‌توانم بخورم
باید تبدیل به کالا شود
تا قابل مصرف باشد
اما با این هزار تومان فقط به اندازه هزار تومان می‌توانم کالا بخرم
من اگر رباخور باشم
اگر بانک‌دار باشم
اگر بورس‌باز باشم
خب یعنی می‌خواهم بدون کار کردن
بدون تولید کردن
این هزار تومان را بکنم دو هزار تومان
تا قدر دو هزار تومان با آن بخورم
مگر می‌شود؟
بیشتر شبیه به جادوگری‌ست
از هیچ که چیزی خلق نمی‌شود
بله
بیشتر سازوکارهای نظام سرمایه‌داری شبیه به شعبده‌بازی‌ست
ترفندهایی که
مانند سحره فرعون
چشم مردم را فریب می‌دهد

وقتی من دو هزار تومان کالا بخواهم
پس باید دو هزار تومان کالا تولید شود
ولی طرف حساب من فقط یک هزار تومان کالا تولید می‌کند
و من فقط همان را می‌توانم از او بگیرم
پس چه کنم؟

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 - اقتصاد 134 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  حلقه میانی چیست؟ - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - 
هویّت ِ بورس 25 + دوشنبه 98 فروردین 19 - 5:0 صبح

این‌جا می‌خواهم جواب چند سؤال شما را با هم عرض کنم
یکی درباره توقف نماد
دیگری نهایت ِ تورم
یعنی ته آن کجا خواهد بود؟
آیا همیشه ادامه خواهد یافت

خب، قبلاً اشاره کرده بودم
وقتی از ولفیر صحبت کردم
اقتصاد سرمایه‌داری مانند دو ظرف آب متصل به هم روی دو کفه ترازوست
مانند داروغه ناتینگهام
یک سکه باید بیاندازد
تا باقی را بردارد
اگر آبی در کفه دیگر نباشد
به این کفه آبی وارد نخواهد شد

پس
دولت سرمایه‌داری مدام باید به قشر ضعیف پول تزریق کند
تا بتواند پول درو کند
بازار بورس هم از این قاعده مستثنی نیست
اگر کارگزاران عمده
و ارشد
رها شوند
تمام بورس را یک شبه می‌بلعند
تمام دارایی کف بورس
یعنی جمعیت خرده‌کارگزاران
بالا کشیده شده و تمام می‌شود
روز بعد دیگر بورس راکد می‌شود
و این پایان نظام سرمایه‌داری‌ست
نظام سرمایه‌داری مثل رودخانه است
اگر سرمایه در آن جریان نداشته باشد
فوراً می‌میرد
زیرا در حال خوردن از آینده است
و کار در آینده
امروز در آن به مصرف می‌رسد
پس باید نیروهای جامعه را همچنان وادار به کار کند

مثل همین خود آقای پانزی
چرا بساطش را جمع کردند؟
خود آمریکایی‌ها
خود سرمایه‌دارها
یا همین اخیر
آقای مِیداف
او هم پونزی داشت عمل می‌کرد

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 - اقتصاد 134 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

<      1   2   3   4   5      >

جمعه 103 فروردین 31

امروز:  بازدید

دیروز:  بازدید

کل:  بازدید

برچسب‌های نوشته‌ها
فرزند عکس سیده مریم سید احمد سید مرتضی مباحثه اقتصاد آقامنیر آشپزی فرهنگ فلسفه خانواده کار مدرسه سفر سند آموزش هنر بازی روحانیت خواص فیلم فاصله طبقاتی دشمن ساخت انشا خودم خیاطی کتاب جوجه نهج‌البلاغه تاریخ فارسی ورزش طلاق
آشنایی
هویّت ِ بورس - شاید سخن حق
السلام علیک
یا أباعبدالله
سید مهدی موشَّح
آینده را بسیار روشن می‌بینم. شور انقلابی عجیبی در جوانان این دوران احساس می‌کنم. دیدگاه‌های انتقادی نسل سوم را سازگار با تعالی مورد انتظار اسلام تصوّر می‌نمایم. به حضور خود در این عصر افتخار کرده و از این بابت به تمام گذشتگان خود فخر می‌فروشم!
فهرست

[خـانه]

 RSS     Atom 

[پیام‌رسان]

[شناسـنامه]

[سایت شخصی]

[نشانی الکترونیکی]

 

شناسنامه
نام: سید مهدی موشَّح
نام مستعار: موسوی
جنسیت: مرد
استان محل سکونت: قم
زبان: فارسی
سن: 44
تاریخ تولد: 14 بهمن 1358
تاریخ عضویت: 20/5/1383
وضعیت تاهل: طلاق
شغل: خانه‌کار (فریلنسر)
تحصیلات: کارشناسی ارشد
وزن: 125
قد: 182
آرشیو
بیشترین نظرات
بیشترین دانلود
طراح قالب
خودم
آری! طراح این قالب خودم هستم... زمانی که گرافیک و Html و جاوااسکریپت‌های پارسی‌بلاگ را می‌نوشتم، این قالب را طراحی کردم و پیش‌فرض تمام وبلاگ‌های پارسی‌بلاگ قرار دادم.
البته استفاده از تصویر سرستون‌های تخته‌جمشید و نمایی از مسجد امام اصفهان و مجسمه فردوسی در لوگو به سفارش مدیر بود.

در سال 1383

تعداد بازدید

Xکارت بازی ماشین پویا X