سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این آگهی ارتباطی با نویسنده وبلاگ ندارد!
   

خداوندِ سبحان، شخصِ بی شرمِ گستاخِ بر گناهان را دشمن می دارد . [.امام علی علیه السلام]

تازه‌نوشته‌هاآخرین فعالیت‌هامجموعه‌نوشته‌هافرزندانم

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

در صفحه نخست می‌خوانید:  حلقه میانی چیست؟ - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - 
انرژی های آزادشونده غیرهمسو 4 + دوشنبه 98 مهر 1 - 10:0 صبح

منظور «میل» از «آزادی» و تلاشی خستگی‏ناپذیر
«جان استوارت میل» * انسان زحمتکشی بود. او که از سه سالگی درس‏های کشیشی را آغاز کرد، تا آخر عمر بر سر آرمان‏های خود ایستاد و تحوّلی بزرگ را در تمدن غرب رقم زد. البته نه آرمان‏هایی که به کار انسان مسلمان بیاید.
این عبارت از اوست: «از این رو در قرآن است، نه در انجیل ما، که ما این آیه آسمانی را می‏خوانیم: هر آن فرمانروایی که مردی را به منصبی بگمارد در حالی که خود بداند در قلمرو حکومتش مرد دیگری هست که صلاحیتش برای احراز آن منصب بیشتر است، چنین فرمانروایی مرتکب معصیت بر ضد خدا و دولت وقت می‏گردد» **
او کسی‏ست که سال‏ها برای «آزادی» مبارزه می‏کند و برای همین منظور به مجلس انگلیس راه یافته و ده‏ها سال شعار خود را تکرار می‏نماید، تا قوانین آن را به تصویب می‏رساند و ساختارهایی را پدید می‏آورد که نهضت رنسانس به آن نیاز داشت تا مستدام بماند. این آزادی در حقیقت رها کردن انرژی‏های انباشته اجتماعی بود که تا پیش از آن توسط فئودال‏ها و ملاّکان و به قول خودمان خوانین، سرکوب و مهار می‏شد. چه که اگر نمی‏شد، برای ثروت‏اندوزی و کفر آن‏ها خانمان‏برانداز می‏نمود. اما، پس از طراحی ساختار کفر، وقتی نهاد اجتماعی به نحوی سامان یافت که ثروت‏اندوزی و فاصله طبقاتی «وصف» نظام کفر شد، دیگر نیازی به چنین جبرهایی نبود.
امثال جان استوارت میل برای آزادی‏ای قیام کردند که دیگر نیازی به سرکوب آن احساس نمی‏شد. نظام بانکی و نظام مدیریت کارخانه‏ها و نظام آموزشی و دانشگاه‏هایی که برای خدمت به کارخانه‏ها تأسیس شده بودند، همگی به خوبی می‏توانستند افسار جامعه را دست گرفته و در مسیر دنیاپرستی سوق دهند. این چنین آزادی‏ای کمک می‏کرد تا قدرت‏های انسانی، بیشتر و بهتر در خدمت ساختارهای این نهاد، یعنی کفر، قرار بگیرد.

عناصر ساختاری «انباشت‏محوری» «اسمیت» در مسیردهی آزاد
اساس و بنیان ساختاری که کفر مدرن را سازماندهی کرد توسط «آدام اسمیت» *** طراحی شد. او که درس کشیشی نیز خوانده بود، برای نخستین بار نظام بانکی ربامحور مبتنی بر پول اعتباری یا همان اسکناس را تحلیل و توصیف کرد و مدعی شد با انباشتگی پول و سرمایه در نزد بخشی از اشراف و متموّلین جامعه، بیکاری به صفر می‏رسد و اشتغال کامل سبب خواهد شد ثروت کشور به بالاترین حدّ قابل تصوّر و ممکن برسد.
اسمیت که پدر علم اقتصاد نامیده می‏شود در کتاب «ثروت ملل» **** نوعی از تعادل بازار را تعریف کرد که گویا توسط یک دست نامرئی هدایت و کنترل می‏گردد و نیازی نیست تا دولت‏ها و ساختارهای قدرت در آن دخالت نمایند. کافیست انسان‏ها را در این تنازع بقا رها کنی، تا به صورت طبیعی در یک توازن جبری و غیرارادی قرار بگیرند؛ تولید، متناسب با مصرف شده و نرخ کار، متناسب با نیاز کارفرما.
او به عنوان بنیانگذار اقتصاد آزاد و لیبرال معتقد بود اگر سرمایه را رها کنی، به دلیل این‏که انسان‏ها ذاتاً دنبال نفع شخصی خود هستند و بر هم انباشتگی نفع شخصی انسان‏ها به نفع عمومی منجر می‏شود، کشور به صورت خودبه‏خودی در بهترین وضعیت قرار می‏گیرد و علّت نابسامانی‏های اقتصادی، فشارهایی‏ست که بر این بازار آزاد وارد می‏شود و آن را از تعادل خارج می‏کند.
این یعنی اختراع یک «نهاد» جدید که «ثروت‏اندوزی» را محور زندگی بشر قرار می‏دهد و جوامع بشری را «اقتصادمحور» تعریف می‏کند. وقتی «پول» اصل می‏شود، معنویات و اخلاق و تمام ارزش‏های انسانی به محاق رفته و در ذیل ارزش‏های مادی تعریف می‏گردد. او ساختاری را طراحی کرد که بن‏مایه آن کفر است و همچون یک قایق به صورت طبیعی تمام سرنشینان خود را به سمت رفتارهای ضددینی سوق می‏دهد.

چگونگی تقابل «مکانیزم بازار» با «مکانیزم کار» و نگرانی «مارکس»
اشتغال کامل هرگز اتفاق نیافتاد. ادعای آدام اسمیت هیچ‏وقت محقق نشد. همیشه بخشی از نیروی کار جامعه بیکار بوده و نمی‏توانستند سهمی از بازار کار در اختیار داشته باشند.
«مارکس» *3* متوجه این نقص ساختاری شد و تلاش کرد با تکیه بر منطق دیالکتیک و تضادمحور هگل بتواند این مشکل اقتصادی را که بر تمام جامعه غرب سایه انداخته بود حل کند.
در زمان او، کارخانه‏دارها با کمک ضوابط و قوانینی که مجلس‏ها و دولت‏ها برای امنیت‏شان تأمین می‏کردند و برای تدارک سود و ربای وام‏هایی که بانکدارهای نزول‏خوار بر آن‏ها تحمیل، فشارهای غیرقابل تحمّلی را بر کارگران وارد ساخته و با ساعت‏های کار زیاد، پرداخت کم دستمزد، محیط کار بسیار ناهنجار و غیربهداشتی و رفتارهای غیرانسانی، آن‏ها را رسماً به بردگی گرفته بودند.
مارکس نتوانست در مقابل این همه ظلم خاموش بنشیند و تلاش کرد با ارائه نظریه‏ای جدید در تحلیل رفتار پرولتاریا *4* و کارگران بی‏کار و طراحی سندیکاها *5* و اتحادیه‏های کارگری، ساختاری اشتراکی *6* برای اقتصاد ارائه کند. اقتصادی که محور نهاد اجتماعی غرب شده بود. غرب دنیاپرست این‏بار روشی جدیدتر و اصلاح‏شده برای دنیاپرستی اقتصادمحور به دست آورده بود که انقلاب‏های بزرگی در عالم پدید آورد. اتحاد جماهیر شوروی *7* از مقتدرترین آن‏ها بود.
هر دو شیوه اسمیت و مارکس در یک چیز شریک بودند و تفاوتی نداشتند؛ چارچوبی بودند سخت و خشک که انسان‏ها نمی‏توانستند از آن خارج شده و تخطّی کنند. اساساً غرب مدرن با طراحی همین ساختارهای رفتارساز است که توانست به این پیشرفت‏های سریع برسد. ساختارهایی که «فردمحور»‏ نیستند و با آمد و شد آدم‏ها تغییر رویه و سمت و سو نمی‏دهند. آن‏قدر می‏مانند و کنترل می‏کنند، تا زمانی که ایرادی در آن‏ها پیدا شده و بازطراحی و اصلاح شوند.

-----------------------------
جان استوارت میل (به انگلیسی: John Stuart Mill)(زاده 20 مه 1806 در لندن - درگذشته 8 مه 1873 در آوینیون)، فیلسوف بریتانیایی سده‏ نوزدهم است. او گذشته از آن که نویسنده بود و در زمینه منطق، شناخت‏شناسی، اخلاق و اقتصاد قلم می‏زد، در عرصه سیاست نیز فعال بود. میل دوره‏ای دراز کارمند کمپانی هند شرقی بود و چندی هم رئیس آن شد. در دهه 1860 او نماینده مجلس عوام در پارلمان بریتانیا شد و به دفاع از سیاست لیبرال در مسائل قانون‏گذاری و آموزش همت نهاد. نوشته‏های سیاسی میل در باره مسائل مربوط به حقوق و آزادی سیاسی، حکومت پارلمانی و جایگاه و پایگاه زنان در جامعه بوده است. میل در شناخت‏شناسی قائل به تجربه‏گرایی و در فلسفه اخلاق فایده‏گرا بود. مکتبی که بنیادگذارانش جرمی بنتام و پدرش جیمز میل بودند.
**  رساله درباره آزادی، جان استوارت میل، ترجمه: جواد شیخ‏الاسلامی، ناشر: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ص134
It is in the Koran, not the New Testament, that we read the maxim—"A ruler who appoints any man to an office, when there is in his dominions another man better qualified for it, sins against God and against the State." (On Liberty, John Stuart Mill, The Walter Scott Publishing, p93)
***  آدام اسمیت (5 ژوئن 1723 - 17 ژوئیه 1790) فیلسوف اخلاق گرای اسکاتلندی در دوران روشنگری اسکاتلند است که از او به عنوان پیش‏گام در اقتصاد سیاسی و «پدر علم اقتصاد مدرن» یاد می‏شود. وی همچنین از نظریه‏پردازان اصلی نظام سرمایه‏داری مدرن به‏شمار می‏رود. اسمیت ایده‏های خود در زمینه‏ اقتصاد را در کتاب ثروت ملل خود به تفصیل شرح داده‏است. این نخستین کتاب مدرن علم اقتصاد و شاهکار آدام اسمیت محسوب می‏شود.
****  ثروت ملل، آدام اسمیت، ترجمه سیروس ابراهیم‏زاده، انتشارات پیام، 1357
*3*  کارل هاینریش مارکس (به آلمانی: Karl Heinrich Marx) (زاده‏ 5 مه 1818 در شهر تری یر پروس - درگذشته‏ 14 مارس 1883 در لندن، انگلستان) متفکر انقلابی، فیلسوف، جامعه‏شناس، شاعر، تاریخدان، اقتصاددان آلمانی و از تأثیرگذارترین اندیشمندان تمام اعصار است. او به همراه فردریش انگلس، مانیفست کمونیست (1848) را که مشهورترین رساله‏ تاریخ جنبش سوسیالیستی است منتشر کرده‏است. مارکس همچنین مؤلّف «سرمایه» مهم‏ترین کتاب این جنبش است. این آثار به‏همراه سایر تألیفات او و انگلس، بنیان و جوهره‏ اصلی تفکر مارکسیسم را تشکیل می‏دهد. «تاریخ همه‏ جوامع تا کنون، تاریخ مبارزه‏ طبقاتی بوده‏است.» از جمله مشهورترین جملات مارکس درباره‏ تاریخ است که در خط اوّل مانیفست کمونیست خلاصه شده‏است.
*4*  پرولِتاریا (تلفظ /p??.le.ta.?ja/ از واژه‏ لاتین proletarius، به معنای فرزندمند، از Proles به معنای فرزند) اولین بار در امپراتوری روم، در قرن ششم پیش از میلاد، پدیدار شد. در آن زمان به موجب قانون، زمین‏داران و دیگر طبقات می‏بایست با پرداخت مالیات یا خدمت سربازی به دولت خدمت کنند. و آنانی هم که چیزی نداشتند تا به دولت بپردازند، می‏بایست فرزندان خود را به خدمت دولت بفرستند. این کلمه در سده‏ دوم میلادی ناپدید شد و در سده‏های پانزدهم و شانزدهم به معنای مردمی که زمین خود را از کف داده و تنها با نیروی کار خود زندگی می‏کنند، به کار رفت. اما در سده‏ نوزدهم نویسندگان سوسیالیست مانند سیسموندی، کابه، لویی بلان و پرودون آن را دوباره به کار بردند، و کسی که آن را رواج عام بخشید یک نویسنده‏ اجتماعی آلمانی به نام لورنتز فن اشتاین (Lorenz von Stein) بود. مارکس در کتاب «مانیفست کمونیست» (1848) تعریفی از پرولتاریا به دست می‏دهد: «مقصود از پرولتاریا طبقه‏ کارگران مزدور جدیدی است که مالک هیچ وسیله‏ تولیدی نیست و نیروی کار خود را برای تأمین زندگی می‏فروشد.»
*5*  برخلاف اتحادیه صنفی، سندیکا یک تشکیلات خودگردان از افراد، بنگاه‏های اقتصادی، شرکت‏ها یا افراد حقوقی است که برای این متشکل می‏شوند تا منافعی که در آن سهیم هستند را ارتقاء دهند. در اکثر موارد هدف این تشکل‏ها این است که سود اقتصادی خود را به حداکثر برسانند.
*6*  کلکتیو (Collective) به گروهی از افراد اطلاق می‏شود که حداقل دارای یک هدف یا محرک مشترک هستند یا مشترکاً بر روی یک پروژه خاص همیاری می‏کنند تا به یک هدف مشترک دست یابند. تفاوت یک کلکتیو با یک تعاونی در آن است که اعضای کلکتیو لزوماً بر اساس منفعت یا پس انداز اقتصادی دور هم جمع نشده‏اند (البته ممکن است که منفعت اقتصادی هم جزءی از هدف مشترک باشد). یکی از مشخصه‏های بارز کلکتیو، سهیم کردن اعضا در اعمال قدرت و تصمیم گیری‏های سیاسی و اجتماعی است. اعضای دارای رأی مساوی هستند و غالباً تصمیمات بر اساس اتفاق نظر کل اعضا گرفته می‏شود.
*7*  اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی یا به‏طور خلاصه شوروی، اتحادیه سوسیالیستی بود در اوراسیا که متشکل از روسیه و چندین جمهوری متحد، که از زمان تأسیس در سال 1922 تا زمان انحلال در سال 1991 بخش بزرگی از شرق اروپا و شمال آسیا را در برمی‏گرفت و پهناورترین کشور جهان شناخته می‏شد. در دهه 1980 آثار فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ظاهر شد و بالاخره در 1991 این کشور رسماً منحل شد و به چند کشور دیگر تجزیه شد. پس از فروپاشی 15 کشور جدید تأسیس شدند و فدراسیون روسیه وارث حقوقی شوروی شد.


[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته:
<< مطلب بعدی: ایده پرتقالی
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

جمعه 103 فروردین 10

امروز:  بازدید

دیروز:  بازدید

کل:  بازدید

برچسب‌های نوشته‌ها
فرزند عکس سیده مریم سید احمد سید مرتضی مباحثه اقتصاد آقامنیر آشپزی فرهنگ فلسفه خانواده کار مدرسه سفر سند آموزش هنر بازی روحانیت خواص فیلم فاصله طبقاتی دشمن ساخت انشا خودم خیاطی کتاب جوجه نهج‌البلاغه تاریخ فارسی ورزش طلاق
آشنایی
انرژی های آزادشونده غیرهمسو 4 - شاید سخن حق
السلام علیک
یا أباعبدالله
سید مهدی موشَّح
آینده را بسیار روشن می‌بینم. شور انقلابی عجیبی در جوانان این دوران احساس می‌کنم. دیدگاه‌های انتقادی نسل سوم را سازگار با تعالی مورد انتظار اسلام تصوّر می‌نمایم. به حضور خود در این عصر افتخار کرده و از این بابت به تمام گذشتگان خود فخر می‌فروشم!
فهرست

[خـانه]

 RSS     Atom 

[پیام‌رسان]

[شناسـنامه]

[سایت شخصی]

[نشانی الکترونیکی]

 

شناسنامه
نام: سید مهدی موشَّح
نام مستعار: موسوی
جنسیت: مرد
استان محل سکونت: قم
زبان: فارسی
سن: 44
تاریخ تولد: 14 بهمن 1358
تاریخ عضویت: 20/5/1383
وضعیت تاهل: طلاق
شغل: خانه‌کار (فریلنسر)
تحصیلات: کارشناسی ارشد
وزن: 125
قد: 182
آرشیو
بیشترین نظرات
بیشترین دانلود
طراح قالب
خودم
آری! طراح این قالب خودم هستم... زمانی که گرافیک و Html و جاوااسکریپت‌های پارسی‌بلاگ را می‌نوشتم، این قالب را طراحی کردم و پیش‌فرض تمام وبلاگ‌های پارسی‌بلاگ قرار دادم.
البته استفاده از تصویر سرستون‌های تخته‌جمشید و نمایی از مسجد امام اصفهان و مجسمه فردوسی در لوگو به سفارش مدیر بود.

در سال 1383

تعداد بازدید

Xکارت بازی ماشین پویا X