اتممت عليکم نعمتي ... .

مثل نعمتي که آقازاده ي شما از آن برخوردارند در خانه و خدا سايه شما رو از سر ايشون کم نکنه ان شاءالله تعالي ، که :"اشرف آرزوي"م برايتان همين بود که درخواست کردم ، چراکه بقول پيامبر صل الله عليه و اله و سلم که فرموده اگه زمين بدون امام بشه ، اهلشو فرو ميبره ، از خدا آرزوي زنده بودن آقا زاده ي شما رو دارم !

ما در نماز ، حتي در فرادي هم ميگيم :

اهدنا ... !

و معناش اين نيست که هدايت کن ! بلکه يعني هدايت کردي ، مي کني و خواهي کرد !

و گوينده شاهد ! آنست و اونم بقول استاد شهيد مرتضي مطهري ، نه مثل شهادتي که به شهادت ما مشهود باشه ! بلکه شاهديم که هدايت شديم براه :"راست: يا مستقيم ، که عبارته از :

صراط الذين انعمت عليهم

هست و الحمدلله ربّ العالمين ، مثلا بنده زاده هم از نعمتي برخورداره ، و يه طرف قضيه اي هست که گفتم :"بين الامرين" ه ! و قابل :"احترام"م ! و فقط اختيار لباسش از طرف بنده براي اون قابل احترام نيست ! بلکه منم به اختيار اون "احترام" مي گذارم ، خصوصا به :"معرفت" يا شناختي که به لباس معرفي شده از طرف من برايش اختيار شده ! ولو به :"اجبار" ! چراکه بقول پيامبر صل الله عليه و اله وسلم ، که يادم مياد اوايل :"جامع المقدات" ي که اونوقتا مي خونديم اومده : اول العلم معرفت الجبار و ... .

و : آخر العلم تفويض امر اليه !

نه اول علم يا دانش ! که به مجبور واگذار بشه ! که در ميان ولو دو لباس يکي رو اختيار کنه ! چراکه مثلا بقول ملاي رومي اختيار اينه که : اينکه گويي اين کنم يا آن کنم ، اختيار است ...

وگرنه حتي معرفي يه لباس که جاي اختيار نداره ! براي مثلا لخت يا عريان ! ولو اينکه آن يه لباسم حتي :"برگهاي بهشتي" باشه ! براي پوشاندن خود ! که قبلا گفتم ما مجبور به پوشاندن خود هستيم ! وگرنه عريانيم ! و فرقي ندارد يکي از :"ما" با ديگري ! ولو با يکي ديگر ! از "ما"

! حتي در :

اياک نعبد و ... .

چراکه بقول پيامبر صل الله عليه و اله وسلم : از هر دويي يکي امام ديگريست ! بعبارت ديگه ولي و سرپرست ديگري ، مثل ابوي بزرگوارمان که منو مجبور به پوششي کرد ! که هرچند به پدرم معرفتي داشتم ، ولي آيا به لباسم معرفت يا شناختي داشتم !؟ و اين که يعني همانکه گفتم : مجبور به لباسي هستم !؟ وگرنه نه تنها عريانم ! بلکه فرقي با ديگران که نه ! حتي يکي ديگر ، مثلا پدر محترمم نداشتم ! و اين يعني چي !؟ يکيش يعني تعطيلي امامت ! ولايت و سرپرستي ! و اينم يعني نفي نبوت ! و حتي ديني که آدم ، نوح ، عيسي بن مريم ، موسي و حتي جعلنا للناس اماما آورده اند ! چه رسه به اکملت لکم دينکم ! و ختم نبوت و آغاز دوران امامت !

فقط نمي دونم که آيا آقازاده به سن بلوغ رسيده اند ؟ که "بين الامرين" ي در کار باشه ؟

يا مثل به سن بنده هستن ، وقتي که ابوي بزرگوارمان اختيار دار بنده بودن ؟ و زمان اختيار لباس بنده نبود که منم مختار باشم در اختيار لباس ، يعني به سن تکليف نرسيده بودم که لباسي رو که مثل همه :"مجبورم" اختيار کنم ، اختيار کنم و ديگري ، حتي ولي و سرپرستم نمي تواند مجبورم کند .

البته نه اين صورت ! بلکه به اجبار !

آخه من بااين سيدمرتضي چيکار کنم؟؟؟؟