• وبلاگ : شايد سخن حق
  • يادداشت : اعتراف به نامادري!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 2 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + سلام 
    نيمه شبها معمولا مطالعه مي کنم الان چند وقته مطالب روند جدايي رو مرتب و پيوسته ميخونم...امشب تمام شد ولي دوباره برگشتم تا پيامک هاي اون بنده خدارو دوباره مرور کنم چون هضمش برام ممکن نيست نميتونم درک کنم چي ميگه...چه محيطي همچين طيفي رو پرورش ميده...آخه انگار انسان رو از جنسيتش تهي ميکنه ديگه خودشم نميدونه مرد شده يا زنه...يا چيه...به هر حال اين مدت که شبها و گاهي در روز اين مبحث رو مطالعه کردم واقعا آموختم که بايد قدر همين بي سوادي خودم رو بدونم...و اينکه در زندگي مشترک هرچند طرف مقابل به دلايلي که آرزو مي کنم برطرف بشه عصباني و تند مزاج هست ولي دورش مي گردم و براش بسيار بيشتر از هميشه احترام قائلم که هميشه اين کرنش بوده ولي الان عميق تر و با آرامش بيشتري وجودش رو تحسين و تمکين ميکنم چون از بسياري مفاسد و دورويي ها بدور هست و هرچيزي که هست لااقل پنهان نميکنه بنده خدا و صداقت داره...از خدا ميخوام کمک کنه به وظايفم درست عمل کنم و همسرخان هم به زودي همسرجان بشن زندگي همه مسلمونا آرام باشه بدون تنش و رنج الکي و پر از رنج واقعي و انسان ساز
    پاسخ

    إن‌شاءالله همين‌طور بشود كه مي‌فرماييد و از خداوند پايداري بيشتر ازدواج در سرزمين‌مان را خواستارم. البته كه انسان وقتي مشكلات بدتر ديگران را مي‌بيند، دشواري‌هاي اندك زندگي خودش آسان مي‌شود. خدا را شكر كه وبلاگ حقير اين حداقل ثمره را دارد. خدا نگهدار شما باشد.
    + ل 

    د‍أب صحيح است ، نه دعب!
    پاسخ

    تشكر از راهنمايي‌تان. درست فرموديد. دعب به معناي مزاح كردن است و دأب به معناي خوي و خصلت و البته كه بنده معناي دوم را در نظر داشتم و بايد با همزه مي‌آوردم، نه عين. باز هم سپاس و تشكر فراوان. اين را از شما ياد گرفتم. خدا جزاي خير دهادتان.