• وبلاگ : شايد سخن حق
  • يادداشت : راه جبران
  • نظرات : 0 خصوصي ، 2 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ساروي 

    به نظر من شما دوست داريد زنتان برگردد اما نمي خواهيد غرورتان را له کنيد
    پاسخ

    قطعاً دوست دارم كه ايشان اصلاح شود و بازگردد. اما به شرط اين‌كه هم صلاحيت مادري را پيدا كند و هم صلاحيت همسري. به خود ايشان هم شفاهاً ذكر كرده بودم بارها كه راه بازگشت هيچگاه بسته نيست. اما فرمايش شما درباره غرور را تأييد نمي‌كنم. زيرا اگر مطالعه گذشته اين پرونده را كرده باشيد، بارها ايشان چنين عمل كرد و زوج بي‌هيچ چشم‌داشتي بخشيد. باز هم ابايي ندارد كه به هيچ بگيرد و صرف‌نظر كند. اما «عفو» به اميد «اصلاح» است و اگر اميد به اصلاح نباشد، عفو نه تنها مفيد نيست كه مخلّ است. زوج نااميد گشت از اين‌:كه زوجه با عفو، طريق صلاح در پيش گيرد و رفتار خود صحيح نمايد. اما وقتي خداوند بندگانش را از پذيرفتن توبه‌شان مأيوس نمي‌كند، بنده حقير كه باشم كه نپذيرم. اما شرايطي را ذكر كردم، تا توانمندي ايشان در اصلاح خود را ارزيابي كنم و بتوانم بار ديگر به ايشان اعتماد نمايم. زندگي بدون اعتماد قابل اتكا نيست. قبول بفرماييد كه زوج نمي‌تواند در شرايط فعلي به زوجه اعتماد نمايد و زوجه نيز قصد اصلاح ندارد و مي‌خواهد همان‌گونه كه سابق بوده، باز گردد. كما اين‌كه در پيامك‌هاي ارسالي ملاحظه مي‌فرماييد، خودشان گفته‌اند كه «من همانم كه بودم و خواهم بود». حالا به نظر شما زوج از غرور است كه پافشاري مي‌كند بر بازنگشتن زوجه يا زوجه از غرور است كه يكي به نعل مي‌زند و يكي به ميخ؟! ممنون از نظر شما.
    + صبر 

    براي اينکه تحقير پدر زن نشوند را نفهيمدم

    ولي در کل توبه گرگ مرگ است

    من هم به هرزه مطلقه خودم همين را گفتم

    وقتي بعد طلاق هي پيامک مي زد

    و واسطه مي فرستاد

    پاسخ

    واجب شد آن 16 مغالطه را بر وبلاگ بگذارم. يكي از مغالطه‌هاي عيني پدرزن همين «تحقير» است. وقتي امر او اطاعت نشود، آن‌چنان تحقير مي‌كند كه فلاني از مسير اسلام و انقلاب و ... خارج شده و با آن‌چنان لحن وارسته‌گونه‌اي كه يارو سنگ روي يخ مي‌شود. هر جا مي‌نشيند مي‌گويد: فلاني هم بالاخره خسته شد، دست از راه اسلام و انقلاب برداشت! اين تحقيرهاي شديد اطرافيان را از تخلّف مي‌ترساند. من بسيار چنين حالاتي را ديده‌ام. آن‌قدر جلوي ما ديگران را تحقير كرده كه با لحنش كاملاً آشنايي دارم. اين مطالب را در جزوه المغالطات نوشته‌ام. مي‌گذارم روي اينترنت.